بمب روحیه
روزی نبود که به بیمارستان سرنزند. مرتب به مجروحین سرکشی می کرد. حضورش در بیمارستان، برای همگان روحیه بخش بود. حتی پزشکان و پرستاران هم از نحوه ی رفتار، گفتار و برخورد ایشان روحیه می گرفتند. به محض اینکه وارد بخش می شد، این قطعات را به سبک های مختلف مداحی می کرد: «کار صدام تمام است/ خمینی امام است/ استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی/ آخرین پیام است.»
یا می گفت: «لبخند بزن دلار/ لبخند بزن برادر/ نبینم اخم کنید/ نبینم گریه کنید/ ما پیروزیم.»
با آمدن و خواندنش، غوغایی در بخش ها به راه می انداخت و می رفت.
یک بار دستش مجروح شده بود.
هفدهم آذر 59 در شبیخون، با این که جراحتش خیلی بد بود و درد بسیاری را تحمل می کرد، اما با روحیه بود.
حتی در آن وضعیت دردآلود، جسمش به دیگران روحیه می داد.
این کار او بسیار ارزشمند بود. روحیه ی بالا در التیام زخم ها، دردها و بیماری ها بسیار مفید و اثرگذار است. این موضوع حتی از نظر علمی هم اثبات شده است که هزینه هر چند روحیه ی بیمار بالاتر و شاداب تر باشد، زودتر دوران نقاحت را طی کرده و بهبودی کامل حاصل می شود. خیلی از مجروحین به خاطر علاقه ی زیادی که به سید داشتند، قبل از بهبودی کامل، خودشان را مرخص می کردند و در حالی که باید می رفتند به مرخصی تا کاملا سلامتیشان را به دست آورند، می رفتند نزد آقا سیدمجتبی و خودشان را برای نبرد با دشمن بعثی مهیا می کردند.
منبع: پنجه در پنجه رئیس جمهور/خاطراتی از زندگی شهید سیدمجتبی هاشمی/ جعفر کاظمی/1395