اشعار معلم شهید« عیسی احیایی»+ دستخط
به ...که تسخیر کرد دل عالم و هر مسلمان قسم
به بت افکن روزگاران ما بر این رهبر و کوه ایمان قسم
به آه دل بار مستضعفان به این شعله داغ و سوزان قسم
به قلب پر از رنج و درد امام که خون شد ز مرگ عزیزان قسم
زمین را ز صدامیان پلید کنم پاک با خون به قرآن قسم
بگیرم تقاض از جهانخوارگان به اجساد دشت و بیابان قسم
مناجات
بارالها گنهم از ره احسان تو ببخش معصیت کارم و افسرده و گریان تو ببخش
تو کریمی و رحیمی و غفور بنده ام مجرم و درمانده و حیران تو ببخش
خوب دانی که مرا نیست بجز جرم و خطا ای خطا پوش به این خسته نالان تو ببخش
شرمسار و خجلم از عمل و کرده خویش خود ز لطف و کرمت این عمه عصیان تو ببخش
کوله باریست بدوشم که پر از معصیت است به کریمی خود ای قادر منان تو ببخش
به گدایی به در خانه تو آمده آمده ام ناامیدم مکن از رحمت غفران تو ببخش
صاحب رحم و مروت توئی و لطف و کرم عاصی و رو سیه ام بی سر و سامان تو ببخش
گر نبخشی تو ز احسان گنه بی حد من به کجا رو کنم ای خالق سبحان تو ببخش
...شد به قضای تو رضا بفروغ رخ سلطان خراسان تو ببخش
به تقی و نقی و حسن آن مطلع نور به مقام ولیت مهدی دوران تو ببخش
به عزیزان خمینی که به خون غوطه ورند جان نثاران ره مکیت و قرآن تو ببخش
بدل سنگر خونین که ز تکبیر پر است به تن بی سر و مجروح شهیدان تو ببخش
به شهیدان ره مکتب اسلام و نماز که فتاده سرشان در صف میدان تو ببخش
به بسیجی و سپاهی و به سرباز خدا که گذشتند برهت از سر و از جان تو ببخش
در پس جبهه به غم دیده معلم نظری گنهش بیشتر از ریگ بیابان تو ببخش
ایمان
چه خوش باید که با ایمان بمیرم به زیر سایه قرآن بمیرم
ولای مرتضی در سینه مدفون دلی چون زهره رخشان بمیرم
دلم خواهد که پیش حجت حق سرافراز و خوش و خندان بمیرم
به دی احمد و آئین قرآن بسان یک نفر انسان بمیرم
دلم خواهد که بی جرم و معاضی بسان اختری تابان بمیرم
دلم خواهد دلم خواهد خدایا شهید شاهدی بریان بمیرم
دلم خواهد خدایا سرخ و گلگون چو جانبازان خوزستان بمیرم
به حق حرمت قرآن ناسخ خدایا پاک و با ایمان بمیرم
به حق خاتم ادیان محمد (ص) نه نزد صاحب دوران بمیرم
انتهای پیام/ز