تقیه زنگنه
طرحی که توی عکس دو تا چشم تر شکست تا دست زد که پاک کند اشک مانده را افتاد قاب عکس و تتر تر تتر شکست


در حسرت همیشه اما اگر شکست

مثل سه­شنبه‌های بدون خبر شکست

سر برد توی لاک خودش، قد خمیده شد

مبهم­تر از همیشه کنار پدر شکست

هی داد زد سلام کسی پلک هم نزد

طرحی که توی عکس دو تا چشم تر شکست

تا دست زد که پاک کند اشک مانده را

افتاد قاب عکس و تتر تر تتر شکست

چیزی نمانده بود که دل خوش کند به آن

آن شب میان وحشت صد گوش کر شکست

روز سه­شنبه بود دلش را دخیل بست

آن روز هم که طرح هوای سفر شکست

امشب کلاغ قصه من خانه می­رود

اما دوبال خسته او با تبر شکست

طرحی دوباره زد زن جادوی قصه­ها

طرحی از این گذشته و باید گذر شکست

آن دورتر کسی به زمستان نشسته است

آن دورتر که طرح هوای سفر شکست

منبع: چشمه آیینه، گزیده شعر کنگره ایثار / به کوشش داریوش ذوالفقاری، معاونت فرهنگی و امور اجتماعی بنیاد شهید و امور ایثارگران، انتشارات مهر تابان 1395.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده