تبسم همیشگی
شنبه, ۰۸ خرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱۰:۴۶
نوید شاهد: اواخر عمليات كربلاي پنج در كانال خط منتظر كم شدن آتش دشمن بودم تا بتوانم با نيروهائي كه در اختيار داشتم اجساد شهدا را جمع آوري كنم در همين حين ناگهان در كنار خود سردار شهيد محمد حسن طوسي را ديدم با اسلحه كلاش تاشو ايستاده
اواخر عمليات كربلاي پنج در كانال خط منتظر كم شدن آتش دشمن بودم تا
بتوانم با نيروهائي كه در اختيار داشتم اجساد شهدا را جمع آوري كنم در
همين حين ناگهان در كنار خود سردار شهيد محمد حسن طوسي را ديدم با اسلحه
كلاش تاشو ايستاده چون ايشان را مي شناختم پس از روبوسي و احوال پرسي گفتم:
«محمد حسن شما اينجا چكار مي كني؟ شما مي توانيد با بي سيم دستورات لازم
را بدهيد.» در جوابم فرمودند: «شما اينجا چكار مي كني؟» باز من جواب دادم
ما وظيفه داريم در جواب فرمود: «اگر من اينجا نباشم شماها اينجا نمي مانيد
بين من و شما مگر چه فرقي است خون من سرختر است؟» به ايشان گفتم جبهه به
وجود امثال شما نیاز دارد ایشان فرمود: «من هم برای همین اینجا هستم.»
شهيد بزرگوار درتمام صحبت هايش با چهره اي خندان و روحيه اي عالي بود.
راوی: نبي ا... شكريان همرزم شهيد
راوی: نبي ا... شكريان همرزم شهيد
نظر شما