شهدای استان فارس - صفحه 76

آخرین اخبار:
شهدای استان فارس
شهيد وفادار مختاری؛

چه خوش است مرگ در راه خدا

"شهيد وفادار مختاری" در وصیت خود می نویسد: هر انسان يک روز به دنيا مي آيد و يک روز از دنيا مي رود ولي چه خوش است مرگ هر انسان با عزت و افتخار در راه خدا و براي اسلام باشد...

شهيد "وفادار مختاری" در قاب تصاویر

"شهيد وفادار مختاری" در چهار مرداد سال 1348 چشم ديده به جهان گشود و در مهر سال 1365 به شهادت رسید.
مروری بر زندگی "شهيد مختاری"؛

فرزند دلیر ایل

"شهید مختاری" در مرداد سال 48 در دامنه کوه های فارس در یک خانواده عشایر به دنیا آمد کلاس دوم راهنمایی بود که تصمیم گرفت به جبهه برورد.

صوت / خاطره ای از شهيد جمال فروهر حقيقی / خاکریز خاطره «18»

شهيد جمال فروهر حقيقی در فرودین سال 1341 به دنیا آمد و در اسفند سال 1364 به شهادت رسید.

صوت / خاطره ای از شهيد باقر سليمانی / خاکریز خاطره «17»

شهيد باقر سليمانی در تیر سال 1337 در خشت به دنیا آمد و در بهمن 1364 به شهادت رسید.

آثار هنری شهيد ابراهيم صالحی

شهيد ابراهيم صالحی در خرداد سال 1347 به دنيا آمد و در مهر سال 1365 به شهادت رسید.

آلبوم عکس شهيد ابراهيم صالحی

شهيد ابراهيم صالحی در خرداد سال 1347 به دنيا آمد و در مهر سال 1365 به شهادت رسید.
شهيد ابراهيم صالحی؛

اگر حسينی نباشی يزيدی هستی

شهيد ابراهيم صالحی در وصیت خود می نویسد: روي سخن با افراد همچون خودم مي باشد که هنوز اين تحول معنوي در آن اثر نکرده و هنوز مثل حيوانات فکر خوردن و خوابيدن هستند به آنها مي گويم بترسيد از عذاب الهي و بدانيد که اگر حسيني نباشي يزيدي هستی.
مروری بر زندگی شهيد ابراهيم صالحی؛

افتخارم شهادت در راه خداست

ابراهيم طي 3 سال در جبهه هاي جنگ حق عليه باطل و در عمليات های مختلفی حضور داشت و آرزویش شهادت بود . او در وصیت خود شهادت در راه خدا را افتخاری بزرگ می داند.
خاطره خودنوشت شهید میرزایی «3»

عقب نشینی دشمن

شهيد «عبدالنبی ميرزایی» در دفتر خاطرات خود می نویسد: «چه شهيدانی و عزيزانی که در اين عمليات بسياری از نيروی دشمن را از بين برديم و تا اندازه ای راحت شدم اما...» خاطره سوم این شهید بزرگوار را در نویدشاهد بخوانید.

شهيد عبدالنبی ميرزایی به روایت تصاویر «2»

شهيد عبدالنبی ميرزایی فروردين سال 1341 در روستای نرمون به دنیا آمد و سال 1383 به شهادت رسید. آلبوم دوم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد ببینید.
آلبوم «1»

گالری عکس شهيد عبدالنبی ميرزایی

شهيد عبدالنبی ميرزائی فروردين سال 1341 در روستای نرمون به دنیا آمد و در سال 1383 به شهادت رسید. تصاویری از این شهید بزرگوار را در نوید شاهد ببینید.
خاطره خودنوشت شهيد ميرزایی«2»

با دیدن پیکر به خون نشسته شهدا، انقلابی در درونم جرقه‌ زد

شهيد عبدالنبی ميرزایی در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: « تعداد زيادی گل دسته در آن عمليات به دست ما رسيد و هر دسته گلی را که می‌ديدم درونم انقلابی شد...» متن کامل خاطره دوم این شهید بزرگوار را در نویدشاهد بخوانید.
ناملی در زندگی شهید عبدالنبی ميرزائی،

شهادت پس از سيزده سال انتظار

شهيد عبدالنبی ميرزائی 19 ساله بود که به جبهه رفت و چند سال بعد به جمع سپاهیان پیوست و به سمت فرماندهی گردان امام حسین (ع) منصوب شد وی در حال خنثی سازی منطقه جانباز شد...
گزارش تصویری؛

قبور مطهر شهدای کازرون گلباران شد

به مناسبت هفته دفاع مقدس قبور مطهر شهدای شهرستان کازرون با حضور خانواده های معظم شهدا و ایثارگران، مردم و مسئولان غبارروبی و عطرافشانی شد.

کلیپی از شهید مدافع حرم "حسین جمالی"

شهید حسین جمالی در ۱۸ محرم الحرام سال 1365 در روستای خورنگان شهرستان فسا به دنیا آمد و در روز تاسوعای حسینی سال 1394 به شهادت رسید.
خاطره خودنوشت شهيد ناصر يزدان دوست (5)

دیدار خانواده بعد از 47 روز

شهيد ناصر يزدان دوست در دفتر خاطراتش می نویسد: بچه ها خوشحال از اين که بعد از 47 روز خانواده اشان را مي بينند. عصر جمعه از پادگان خارج شديم و شنبه به سوي داراب حرکت کرديم.
خاطره خودنوشت شهيد ناصر يزدان دوست (4)

"خاطراتی که دیگر تکرار نمی شود"

شهيد ناصر يزدان دوست در دفتر خاطراتش می نویسد: نماز صبح را با هر چه با شکوه تر در اردوگاه آنها برگزار کرديم. بعد از نماز با برادران و مربيان نظامي مصافه کرديم. يعني روي همديگر را بوسيديم. واقعاً چه روزي مي دانستم اين روزها ديگر نمي آيد.
مروری بر زندگی شهيد يزدان دوست؛

شهیدی از خادمین شهدا

ناصر عصر های روز پنج شنبه زودتر از همه به گلزار شهدا می رفت. آب و جارو را برمیداشت و گلزار شهدا را تمیز می کرد. ناصر به خادم گلزار شهدا معروف شده بود.
خاطره خودنوشت شهيد يزدان دوست (2)؛

گاز اشک آور

شهيد ناصر يزدان دوست در دفتر خاطراتش می نویسد: شب ساعت 10 الي 11 بود که ريختند داخل آسايشگاه با تير جنگي و گاز اشک آور بچه ها همه هجوم آوردند من هم زود پريدم و رفتم ولي مي داني چه چيزي برايم مهم و خاطره است همان موقع پا برهنه بودم زمين سرد و يخ زده بود.
طراحی و تولید: ایران سامانه