شهدای استان فارس - صفحه 63

آخرین اخبار:
شهدای استان فارس
وصیت نامه شهيد "عليرضا فرخی"

پرواز در آسمان دل

شهيد "عليرضا فرخی" در وصیت نامه خود می نویسد: «خدای من وقتى با برخى از سربازان امام زمان برخورد مى‌كنم دلم پرواز مى‌كند و به سوى تو مى‌رود...»
زندگی نامه شهيد "عليرضا فرخی"

شهادت، آزادی از بند دنیا

شهيد "عليرضا فرخی" فروردین سال 1348 در شهرستان آباده به دنیا آمد.16 ساله بود که به جبهه رفت. او در وصیت نامه خود می نویسد:« برادر مؤمن موقعى كه شهيد مى‌شود مانند همان طوطى است كه از قفس آزاد مى‌گردد...»
خاطره ای از شهید "خادم صادق"؛

جبهه زیر تک پای حاجی

همرزم شهید حاج "منصور خادم صادق" در خاطره ای روایت می کند: نیروهای لشکر در سه محور عملیاتی فاو، شلمچه و جزیره مجنون مستقر بودند. وقتی برای سرکشی نیروها به فاو می رفتیم می دیدیم حاج منصور آنجاست...

شهید "نوذر ايزدی" در قاب تصاویر

شهید نوذر ايزدي در سال 1342 در روستای ايزدخواست به دنیا آمد و در عمليات کربلاي 10 در منطقه کردستان به شهادت رسید.

صوت / خاطره ای از شهید "قنبر اسدپور" در خاکریز خاطره «29»

یکی از همرزمان شهيد "قنبر اسدپور" در خاطره ای می گوید: نیمه شب بود و قنبر به نماز ایستاده بود برای خودش حال عجیبی داشت...
خاطره ای از شهید "مهدی ظل انوار"؛

شنا در کانال ماهی

یکی از همرزمان شهید "مهدی ظل انوار" در خاطره ای می گوید: شب عملیات بود. بچه هاي گردان امام حسین(ع) را دو قسمت کرده بودیم، عده اي قرار بود با شنا عرض کانال ماهی را طی کنند و خود را به دژ عراق برسانند...
خاطره ی از شهيد "حسين دريابار"؛

حسرت آغوش پدر

فرزند شهيد "حسين دريابار" در خاطره ای می گوید: پدر ما را هم برای زندگی به اهواز می برد. یک بار پدر بزرگ به پدر گفت: «حسین چرا محسن و سعید را هم با خود به منطقه می بری، خودت مجبوری آنها چه گناهی دارند؟»...
خاطره ی از شهيد "حسين دريابار"؛

وعده حضرت امام

همرزم شهيد "حسين دريابار" در خاطره ای می گوید: یک روز قبل از عملیات بود که حسین را دیدم. با شادی فوق العاده ای به سمت من آمد و گفت: «داداش دیشب امام را در خواب دیدم...
خاطره ای از شهيد "حسين دريابار"؛

سنگری مملو از فرشتگان خدا

همرزم شهيد "حسين دريابار" در خاطره ای می گوید: ...دیگر توانی در بدن ما باقی نمانده بود. به اولین سنگر که رسیدیم، یا الله ای گفتیم و هر دو در جایی خالی خوابیدیم. سنگر روشن شده بود...
خاطره ای از شهید "کمال ظل انوار"؛

دیدار با امام زمان

یکی از همرزمان شهید "کمال ظل انوار" در خاطره ای می گوید: آخرین شب جمعه قبل از عملیات کربلای 5 بود. در منطقه، زیر چادر دعای کمیل برپا کرده بودیم، بچه ها با اشک و سینه زنی آقا صاحب الزمان(عج) را صدا می زدند. اواسط دعا بود که...
خاطره ای از شهید "سید محمد کدخدا"؛

اجابت دعای مادر

مادر شهید "سید محمد کدخدا" در خاطره ای می گوید: همیشه قبل از اعزام در گوشش آیت الکرسی می خواندم که سالم برگردد. آن بار مرا برد گلزار شهدا، گفت: ببین مامان، همه دوستام دارن شهید می شن، اما من خمپاره هم کنارم زمین بخوره، به خاطر دعای شما یه ترکش هم نمی خورم!

قلبم کنده شده است و دیگر میل به ماندن ندارم!

شهيد "حبيب روزیطلب"  در دفتر خاطراتش می نویسد: ...حالت های عجیب از حضور دائمیش و جلای قلبش را نمی گویم، تواضع عجیبی را که پیدا کرده بود نمی گویم. کلمه ای را که با همه وجودش به کار می برد می گویم. او می گفت: قلبم کنده شده است و دیگر میل به ماندن ندارم!...
خاطره خودنوشت شهید عسکر زمانی «11»

ثبت نام در دانشگاه یاسوج

شهید «عسکر زمانی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: « اگه فردا تا قبل از ساعت 10 نورآباد برسم با برادرم مشهدی نجف که فردا می‌خواهد مادرم را ببرد یاسوج تا پایش را عمل کند با اون‌ها می‌روم یاسوج و دانشگاه ثبت‌نام خود را انجام می‌دهم و...» متن خاطره یازدهم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
خاطره خودنوشت شهید عسکر زمانی «10»

برای رسیدن به هدف باید سختی ها را گذراند

شهید «عسکر زمانی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «الآن که دارم نوک خودکار را به حرکت درمی‌آورم حالم بهتر از چند روز قبل هست و دلیلی که من توانستم حال خودم را بهتر جلوه دهم این بود که...» متن خاطره دهم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
خاطره خودنوشت شهید عسکر زمانی «9»

می‌خواهد مرا زمین گیر کند!

شهید «عسکر زمانی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «از خدا بخاطر اينكه من را وارد چنين مكاني كرد كمال تشكر را دارم و از او مي خواهم كه كمك كند تا شكر چنين نعمتي را در حد توان خود به جا آورم و از او درخواست دارم تا...» متن خاطره نهم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
خاطره ای از شهید "محمدمهدی فریدونی"؛

تپه شهدای‌ فسا‌

یکی از دوستانش در خاطره ای می گوید: تپۀ‌ شهدای‌ فسا‌ شده‌ بود‌ پاتوقش.‌ دلش‌ که‌ می‌گرفت‌ یا‌ اگر‌ گره‌ای‌ در‌ کارش‌ می‌افتاد،‌ می‌رفت‌ زیارت‌ قبور‌ شهدا‌ تا‌ بلکه‌ از‌ آن‌ دنیا‌ گره‌ از‌ کارش‌ باز‌ کنند.‌..
وصیت نامه شهيد "حسين خواهش"؛

انقلاب جهانی

شهيد "حسين خواهش" در وصیت نامه خود می نویسد: به کليه برادران خود توصيه مي کنم که همه چيز خود را در اختيار انقلاب بگذاريد تا اين انقلاب که در حقيقت انقلابي است جهاني...

تبريک عيد نوروز از کشور عراق

شهيد "نامدار عراقی" در نامه ای به خانواده سال جدید را تبریک می گوید و می نویسد: اميدوارم که در اين سال جدید خداوند پيروزي نهايي را به رزمندگان اسلام عنايت فرمايد و پيروزي هایی هم نصيب شما گردد...

گالری عکس شهيد "نامدار عراقی"

شهيد "نامدار عراقی" سال 1339 در مرودشت به دنيا آمد و در 13 فروردین سال 1365 به شهادت رسید.

قطره ای از دریای بیکران شهادت

شهيد "نامدار عراقي" در وصیت نامه خود می نویسد: بارخدايا خودت آگاهي که شهادت خواست دل من بوده چون من خودم را قطره اي از درياي بيکران و قبل عظيم شهدا مي دانم اين خواسته قلبي دل من بوده است .
طراحی و تولید: ایران سامانه