او مولود 13 رجب و شهيد 21 رمضان بود و تقارن تولد و شهادتش با تولد و شهادت حضرت اميرالمومنين (ع) از موهبت هاي الهي بود که خداوند به اين شهيد بزرگ عطا فرمود...
شهيد در حالي که ده سال بيشن نداشت در راهپيمائيهاي روزانه و شبانه که در روستا و شهر برگزار مي شد شرکت مي کرد و در درگيري سوم محرم در روستاي مهرنجان که منجر به شهادت شهيد قائدي و شهيد اسکندري شد نيز شرکت داشت
در عمليات کربلای 5 دچار موج گرفتگی شد و 2 روز ناپديد شد که توسط نيروهای خودی شناسايی شد و در حالي او را پيدا کردند که نسبت به زمان و مکان خود دچار فراموشي شده بود دوستان به او لقب شهيد زنده را داده بودند.
او در دوران انقلاب در تظاهرات همگام و همراه با مردم شرکت مي کرد و فعاليت انقلابي داشت . فردي با ايمان و با اخلاص بود و بسيار خوش رو و مهربان ، و در خوش نامي و ايمان در محل شهرت داشت...
با شروع جنگ تحميلي همواره علاقه داشت تا به جبهه برود و در نبرد با بعثيون به ساير رزمندگان کمک کند با رسيدن به سن خدمت سربازي از طريق ارتش ثبت نام کرد و پس از گذراندن دوره آموزشي به منطقه جنوب اعزام شد...
هميشه مي گفت عزيزانم يک عمر در خدمت شما بودم شايد درک کرده باشيد که آن روز مکتب و استقلال کشور در خطر است و احتياج به خون دارد و بايد با خون سرخ من و تمامي رزمندگان اسلام مکتب و ميهن خود را حفظ کنيم و اين وظيفه شرعي ماست...
فرمانده مدافعین حرم مطهر حضرت زینب کبری سلام الله علیها
در جزيره ي مجنون و به هنگام عمليات پيروزمندانه ي خيبر با انتشار گازهاي شيميائي ارمغان شوم استکبار جهاني از تمام بدن مجروح شيميايي گرديد و بدين ترتيب پروانه ي و جودش به گرد مشعل مقدس اسلام افسرده گرديد و به خيل جانبازان جبهه حق پيوست.
شهيد «حجت اله ضرغانی» که فرمانده گروهان مسلم بود حدود سه سال در کوههای سر به فلک کشیده کردستان دوشادوش رزمندگان جنگید و سرانجام...» متن کامل زندگی این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.