اسناد افتخار

navideshahed.com

برچسب ها - اسناد افتخار
خاطرات شفاهی جانبازان؛
جانباز "ابوالفضل رستمی" نه فقط برای انجام وظیفه، بلکه برای حمایت از خانواده و ادامه راه برادری که در جبهه بود، به سربازی رفت. از آموزش‌های نیمه‌تمام در کرمانشاه تا زخمی شدن و بازگشت داوطلبانه برای ادامه خدمت؛ داستانی از تعهد، فداکاری و وفاداری در سال‌های جنگ.
کد خبر: ۵۸۸۸۱۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۰۹

خاطرات شفاهی جانبازان؛
جانباز "ابوالفضل رستمی" نه فقط برای انجام وظیفه، بلکه برای حمایت از خانواده و ادامه راه برادری که در جبهه بود، به سربازی رفت. از آموزش‌های نیمه‌تمام در کرمانشاه تا زخمی شدن و بازگشت داوطلبانه برای ادامه خدمت؛ داستانی از تعهد، فداکاری و وفاداری در سال‌های جنگ.
کد خبر: ۵۸۸۸۱۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۰۹

خاطرات شفاهی جانبازان؛
جانباز "ابوالفضل رستمی" نه فقط برای انجام وظیفه، بلکه برای حمایت از خانواده و ادامه راه برادری که در جبهه بود، به سربازی رفت. از آموزش‌های نیمه‌تمام در کرمانشاه تا زخمی شدن و بازگشت داوطلبانه برای ادامه خدمت؛ داستانی از تعهد، فداکاری و وفاداری در سال‌های جنگ.
کد خبر: ۵۸۸۸۱۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۰۹

خاطرات شفاهی جانبازان؛
اکبر سلامت، جانباز جنگ تحمیلی، از روزهایی می‌گوید که جوانی‌اش را در دل کوه‌های سردشت و بیژه گذراند؛ روزهایی که قاطر و تدارکات زودتر از نیروها رسیده بودند و دشمن در کمین بود. از دلاوری‌های شهید زین‌الدین تا حملات کومله و منافقین، روایت او قصه‌ای است از رشادت، غربت، و دانشگاهی به نام جبهه که درس زندگی در آن آموخته شد.
کد خبر: ۵۸۸۸۱۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۱۱

خاطرات شفاهی جانبازان؛
جانباز اکبر سلامت ، بسیجی جان‌برکفِ لشکر علی‌بن‌ابی‌طالب(ع)، از سال ۱۳۶۱ تا پایان جنگ، در خط مقدم جبهه‌ها بود؛ از عملیات خیبر تا کربلای ۵. خاطره‌ای از همرزم شهیدی که نیمه‌شب‌ها با اشک و نیایش از سنگر بیرون می‌رفت و در روز روشن، با آرپی‌جی از خاک دفاع می‌کرد.
کد خبر: ۵۸۸۸۱۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۱۰

خاطرات شفاهی والدین شهدا/
مادر شهید «میرزا مرادی طولابی» می‌گوید: من گفتم پسرم درست بخوان برای رفتن به جبهه هنوز زوده. گفت مادر نگران هیچی نباشید ما به خواسته خودمان می‌ریم که از میهن مان دفاع کنیم. اگر من نرم اگر اون نره، اگر کسایی که مادر دارن نرن، پس کی می‌خواد از مرز‌ها دفاع کنه. در ادامه مصاحبه با مادر این شهید گرانقدر منتشر می‌شود.
کد خبر: ۵۸۸۷۱۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۰۵

خاطرات شفاهی والدین شهدا/
مادر شهید «میرزا مرادی طولابی» می‌گوید: من گفتم پسرم درست بخوان برای رفتن به جبهه هنوز زوده. گفت مادر نگران هیچی نباشید ما به خواسته خودمان می‌ریم که از میهن مان دفاع کنیم. اگر من نرم اگر اون نره، اگر کسایی که مادر دارن نرن، پس کی می‌خواد از مرز‌ها دفاع کنه. در ادامه این مصاحبه با مادر شهید گرانقدر منتشر می‌شود.
کد خبر: ۵۸۸۷۱۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۰۵

خاطرات شفاهی والدین شهدا/
مادر شهید «میرزا مرادی طولابی» می‌گوید: من گفتم پسرم درست بخوان برای رفتن به جبهه هنوز زوده. گفت مادر نگران هیچی نباشید ما به خواسته خودمان می‌ریم که از میهن مان دفاع کنیم. اگر من نرم اگر اون نره، اگر کسایی که مادر دارن نرن، پس کی می‌خواد از مرز‌ها دفاع کنه. در ادامه مصاحبه با مادر این شهید گرانقدر منتشر می‌شود.
کد خبر: ۵۸۸۷۱۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۰۵

خاطرات شفاهی والدین شهدا/
مادر شهید «میرزا مرادی طولابی» می‌گوید: من گفتم پسرم درست بخوان برای رفتن به جبهه هنوز زوده. گفت مادر نگران هیچی نباشید ما به خواسته خودمان می‌ریم که از میهن مان دفاع کنیم. اگر من نرم اگر اون نره، اگر کسایی که مادر دارن نرن، پس کی می‌خواد از مرز‌ها دفاع کنه. در ادامه مصاحبه با مادر این شهید گرانقدر منتشر می‌شود.
کد خبر: ۵۸۸۷۱۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۰۵

خاطرات شفاهی والدین شهدا/
مادر شهید «میرزا مرادی طولابی» می‌گوید: من گفتم پسرم درست بخوان برای رفتن به جبهه هنوز زوده. گفت مادر نگران هیچی نباشید ما به خواسته خودمان می‌ریم که از میهن مان دفاع کنیم. اگر من نرم اگر اون نره، اگر کسایی که مادر دارن نرن، پس کی می‌خواد از مرز‌ها دفاع کنه. در ادامه مصاحبه با مادر این شهید گرانقدر منتشر می‌شود.
کد خبر: ۵۸۸۷۱۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۰۵

خاطرات شفاهی والدین شهدا/
مادر شهید «میرزا مرادی طولابی» می‌گوید: من گفتم پسرم درست بخوان برای رفتن به جبهه هنوز زوده. گفت مادر نگران هیچی نباشید ما به خواسته خودمان می‌ریم که از میهن مان دفاع کنیم. اگر من نرم اگر اون نره، اگر کسایی که مادر دارن نرن، پس کی می‌خواد از مرز‌ها دفاع کنه. در ادامه مصاحبه با مادر این شهید گرانقدر منتشر می‌شود.
کد خبر: ۵۸۸۷۱۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۰۵

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
شهیدان معظم «مهدی، مریم و فرشته میرزایی» در جریان بمباران هوایی ۲۶ اسفندماه سال‌ ۱۳۶۶ شهر آبدانان به دست مزدوران رژیم بعث به مقام رفیع شهادت نایل آمدند. مادر شهیدان میرزایی می‌گوید: من خودم جانباز و فرزند شهیدم و همسرم هم جانباز است افتخار می‌کنم که مادر سه شهیدم به خاطر پابرجا ماندن انقلاب خون دادیم. در ادامه مصاحبه تصویری با این مادر گرانقدر منتشر می‌شود.
کد خبر: ۵۸۸۵۱۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۲۶

خاطرات شفاهی جانبازان؛
جانباز 50 درصد «عیسی خادمی» می‌گوید: به دلیل سن کم، فرمانده اجازه نمی‌داد به جبهه بروم اما با اصرار و تلاش خودم، سوار اتوبوس شدم و برای دوره آموزشی به بندرعباس رفتم. پس از آن نیز به اهواز اعزام شدم. همین نوجوانان ۱۳ ساله، مثل شهید حسین فهمیده بودند که به جبهه رفتند و باعث پیروزی ما شدند.
کد خبر: ۵۸۷۱۸۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۰۵

خاطرات شفاهی جانبازان؛
جانباز و آزاده «شهریار قلندری» می‌گوید: تمام پنج سال و دو ماه اسارتم را داخل یک سلول بودم. من و تمام شهدا و ایثارگران تمام هم و غم‌مان حفظ نظام بود و تا جایی که توان داشته باشم حاضرم برای وطنم جان‌فشانی کنم.
کد خبر: ۵۸۶۱۵۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۲۰

شهید «حسین کاظمی» از شهدای جنگ تحمیلی است که بهمن‌ماه ۱۳۵۹ در منطقه مرزی میمک به درجه رفیع شهادت نایل آمد. اوایل انقلاب در تظاهرات‌ها و نشر اعلامیه‌های امام شرکتی فعال داشت و باتوجه به اینکه دارای خط بسیار زیبایی بود به همراه سایر دوستانش بر روی دیوار‌ها شعارنویسی می‌کرد. در ادامه فیلم مصاحبه با خانواده و همرزمان شهید تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۸۵۵۹۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۱۴

خاطرات شفاهی جانبازان
جانباز «محمود صدیق»، متولد ۱۳۳۳، در ۱۸ بهمن ۱۳۵۷ طی تظاهراتی علیه رژیم پهلوی در ساوه همراه جمعی از مردم دچار حادثه شد. او در جریان این رویداد بر اثر حمله مأموران و برخورد با تجهیزات شهرداری به شدت آسیب دید. پس از انتقال به بیمارستان و تشخیص اشتباه مرگ، وی به سردخانه منتقل شد اما پس از چند روز نشانه‌های حیات در او مشاهده شد. خانواده‌اش او را به خانه بردند و با درمانی ابتدایی بهبود یافت. او با وجود آسیب‌های وارده، مسیر زندگی را ادامه داد و به عنوان کارمند تأمین اجتماعی مشغول به کار شد.
کد خبر: ۵۸۵۲۶۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۱۷

تجربیات جانباز "عبدالله اسکندری" در جبهه‌های کردستان و جنوب طی سال‌های 62 تا 63 روایت می‌شود؛ او با دوستانش اعزام شد، مناطق را پاک‌سازی کرد، دوستانی از دست داد، و پس از هر بازگشت، دوباره به جبهه‌ها بازمی‌گشت تا از وطن دفاع کند.
کد خبر: ۵۸۵۲۵۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۱۵

جانباز "نقی سائلی" خاطراتی از دوران انقلاب و جنگ تحمیلی روایت می‌کند. او از سال 57 در تظاهرات ضدشاهی شرکت داشت و سپس با آغاز جنگ تحمیلی، به خدمت سربازی اعزام شد. خدمت او در مناطق مختلف از جمله ارومیه و گردان شهید چمران ادامه یافت. در یکی از عملیات‌ها در مرز ترکیه، هنگام گشت و شناسایی، بر اثر انفجار مین به شدت مجروح شد و پای خود را از دست داد. پس از انتقال به بیمارستان طالقانی ارومیه و سپس بیمارستان ژاندارمری تهران، تحت درمان قرار گرفت و در نهایت به خانه بازگشت.
کد خبر: ۵۸۵۲۵۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۱۰

همسر جانباز ۷۰ درصد/
همسر جانباز هفتاد درصد «علی ناصری» می‌گوید: «من با افتخار با همسرم زندگی می‌کنم دارای چهار فرزند موفقم که الحمدالله پشتیبان خوبی در زندگی برای خود و همسرم هستند. برای آن‌ها هم مادر بودم و هم پدر. زندگی با یک جانباز ۷۰ درصد هم سختی دارد و هم شیرینی، و من در کنار همسرم صبر یاد گرفتم.» در ادامه این مصاحبه منتشر می‌شود.
کد خبر: ۵۸۵۲۳۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۰۸

خاطرات شفاهی والدین شهدا
شهید «فرج‌اله چشفر» از شهدای بسیجی استان ایلام است که بهمن ماه ۱۳۶۴ در چنگوله مهران به درجه رفیع شهادت نایل آمد. پدر گرانقدر شهید می‌گوید: «دوست داشتم پسرم در سن پایین ازدواج کند، مشغول تدارک خرید وسایل عروسی‌اش در بازار بودم که خبر شهادتش را به من دادند و هزینه عروسی پسرم، صرف مراسم فاتحه‌اش شد.» در ادامه فیلم این مصاحبه منتشر می‌شود.
کد خبر: ۵۸۵۱۱۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۰۷