برگی از خاطرات زنان امدادگر در دفاع مقدس؛
«اولین بار که روزه بر من واجب شد تابستان بود. ما در وسط حیاط منزل خود یک حوض فیروزهای رنگ داشتیم. من در ظهرهای ماه رمضان از شدت گرما پاهایم را داخل آن میگذاشتم ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات «محبوبه ربانیها» از زنان امدادگر استان قزوین در دوران هشت سال دفاع مقدس است که تقدیم حضورتان میشود.