نوید شاهد قزوین - صفحه 65

نوید شاهد قزوین

پوستر شهید «رضا طاهرخانی»

همزمان با سالروز شهادت شهید «رضا طاهرخانی» پوستر این شهید گرانقدر توسط پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد قزوین طراحی و منتشر شد.
دست‌نوشته

شهید «رضا طاهرخانی» از والدین خود چه خواست؟

همزمان با سالروز شهادت شهید «رضا طاهرخانی» دست‌نوشته این شهید گرانقدر خطاب به والدین گرانقدرش منتشر شد.

پیکر مطهر مادر شهید «طاهر ورسه» تشییع می‌شود

پیکر مطهر مادر شهید «طاهر ورسه» تشییع و به خاک سپرده می‌شود.

مادر شهید «غلامرضا قالبدارنیا» به فرزند شهیدش پیوست

فاطمه گدازگران مادر گرانقدر شهید «غلامرضا قالبدارنیا» به فرزند شهیدش پیوست.
فرازی از وصیت‌نامه شهید «رضا طاهرخانی»

مسئولان مؤمن و با ایمان انتخاب کنید

شهید بزرگوار «رضا طاهرخانی» در وصیت‌نامه‌اش آورده است: «در انتخاب مسئولان دقت کنید که از میان برادران مؤمن و با ایمان انتخاب شوند ...»

90 تصویر ماندگار شهید «رضا طاهرخانی»

در آستانه سالروز شهادت شهید «رضا طاهرخانی»، 90 تصویر ماندگار این شهید گرانقدر توسط پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد قزوین منتشر شد.

یک دست و پایش فلج شده بود اما دست از جبهه رفتن برنداشت!

«در عملیات ترکش به سرش اصابت کرد و یک دست و پایش فلج شده بود با این شرایط، آرزوی شهادت داشت. مصصم بود به جبهه برود و می‌گفت تا وقتی که جنگ تمام نشود و اسرایمان آزاد نشود دست از جبهه رفتن بر نخواهد داشت ...» آنچه می‌خوانید ناگفته‌های مادر شهید « رضا طاهرخانی» است که تقدیم حضورتان می‌شود.

برپایی موکب «غدیر فاطمی با شهدای سادات» به روایت تصاویر

همزمان با عید سعید غدیر خم، موکب «غدیر فاطمی با شهدای سادات» در جشن بزرگ ولایت برپا شد.

اربعین شهدای خدمت و یادواره شهدای تیرماه قزوین برگزار می‌شود

مراسم اربعین شهادت شهیدان خدمت، آیت‌الله سید ابراهیم رئیسی و همراهان انقلابی ایشان و یادواره شهدای تیر ماه قزوین و حومه برگزار می‌شود.

پدر شهید «علی تاروردی‌لو» آسمانی شد

جبار تاروردی‌لو پدر گرانقدر شهید «علی تاروردی‌لو» آسمانی شد.

خبرنگار شهیدی که بعد از مجروحیت دوباره به جبهه‌ها رفت

شهید «رضا طاهرخانی» بعد از مجروحیت در جبهه‌ها و نایل شدن به درجه جانبازی، دست از مبارزه با دشمنان برنداشت، دوباره به جبهه‌ها رفت و سرانجام در سردشت به شهادت رسید.

لزوم حمایت از چهره‌های انقلابی در دست‌نوشته شهید «محمد شفیعی‌ها»

در آستانه برگزاری چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، در دست‌نوشته به‌جا مانده از شهید «محمد شفیعی‌ها» که یک روز قبل از انتخابات سومین دوره ریاست جمهوری در مهر ماه 1360 نوشته شده است، می‌خوانیم: «مردم! چهره‌هایی از متن انقلاب جوشیده‌اند و امتحان خود را در موقعیت‌های حساس داده‌اند و هوی و هوس خود را مهار نموده‌اند. تنها آنان هستند که می‌توانند این انقلاب را در مسیر اصلی خویش حفظ کنند؛ آن‌ها را بشناسید و با تمام وجود حمایت‌شان نمایید.»
فرازی از وصیت‌نامه شهید «رضا طاهرخانی»:

همیشه در خط ولایت‌فقیه باشید

در وصیت‌نامه شهید «رضا طاهرخانی» می‌خوانیم: «همیشه در خط ولایت‌فقیه باشید و برای زنده ماندن اسلام و از بین رفتن ظلم و کفر باید مثل حسین (ع) خون داد و هیچ موقع تحت تأثیر افراد ناسالم قرار نگیرید ...»
فردا؛

چهلم شهدای خدمت برگزار می‌شود

فردا، مراسم چهلم رئیس‌جمهور شهید حجت‌الاسلام‌والمسلمین «سید ابراهیم رئیسی» و شهدای خدمت برگزار می‌شود.

شهید «علی صابری‌نژاد» در قاب خاطرات

همزمان با سالروز ولادت شهید «علی صابری‌نژاد»، مجموعه تصاویر این شهید گرانقدر توسط پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد قزوین منتشر شد.

بزرگداشت شهدای خدمت برگزار می‌شود

مراسم بزرگداشت شهدای خدمت و یادواره شهدای اصناف شهرستان البرز برگزار می‌شود.

تصاویر خاطره‌انگیز شهید «مرتضی علویری»

همزمان با سالروز ولادت شهید «مرتضی علویری»، مجموعه تصاویر این شهید گرانقدر توسط پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد قزوین منتشر شد.
مادر شهیدان «امام جمعه‌شهیدی»؛

از شهادت پسرانم گریه نکردم بلکه به خود بالیدم

«بعضی مواقع، دو برادر با هم جبهه بودند. نگران‌شان نبودم، چون می‌دانستم در کدام مسیر گام برداشته و آخر این راه چیزی جز شهادت نیست. قلبم آرام بود. به هیچ عنوان از شهادت‌شان گریه نکردم بلکه به خودم بالیدم که توانستم کاری برای انقلاب کنم ...» آنچه می‌خوانید ناگفته‌های مادر شهیدان «محمد سعید و محمدمحسن امام جمعه‌شهیدی» است که تقدیم حضورتان می‌شود.

معرفی کتاب| «بغض شکسته»

کتاب «بغض شکسته»، چهل تن از شهدای برگزیده استان قزوین به کوشش حسن شکیب‌زاده سال 1387 در 237 صفحه به چاپ رسید.

قلبم با مشت بر دیواره سینه‌ام می‌کوبید!

«مأموران قطار جواز دفن شهدا را برمی‌داشتند تحویل ما می‌دادند و از ما رسید می‌گرفتند بعد مسئول قطار صدا می‌کرد بیایید داخل و تا انتهای واگن چراغ‌قوه می‌انداختند. آن‌جا بود که قلبم با مشت بر دیواره سینه‌ام می‌کوبید ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات «غلامحسن حدادزادگان» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
طراحی و تولید: ایران سامانه