در را که میزدند، میگفتم: علی آمد، نامه میآوردند، میگفتم: بی شک نامه علی است، تا اینکه بعد از یازده سال چیزی را آوردند که اصلا انتظارش را نداشتم. پلاک و کفشش!...
در شرایطی که 4 و 5 لشکر ارتش ایران دیگر توان مقابله با 20 لشکر عراق در جبههها را نداشت، بسیجیان به میدان آمدند و همین نقطه آغاز عقبنشینیهای دشمنان شد.
دیوارهای مسجد را خودش بالا برد، گاهی که از حاج آقای ابوترابی میپرسیدند: چرا چهرهات قرمز شده است، مگر عملگی میکنی؟ به آنها میفرمود: بله، برای خدا عملگی میکنم. اصلا به هیچکس این موضوع را نگفت و ماهم نگفتیم...
شهید " محرمعلی نوروزی" در وصیتنامهاش مینویسد: دست از امام و یاران با وفای امام برندارید، چون ما از اول شعار دادیم: «ما اهل کوفه نیستیم، امام تنها بماند!» باید این را با عمل ثابت کنیم...
مادر گرانقدر شهید "ابوالفضل احمدی" در مصاحبهای از علاقهی شهید به امام رضا(ع) و تدفینش در بهشت رضای مشهد مطالبی بیان کرده که شما را به تماشای قسمتی از فیلم این مصاحبه دعوت میکنیم.