نوید شاهد قزوین - صفحه 280

آخرین اخبار:
نوید شاهد قزوین

روایت خواندنی از ماجرای جبهه رفتن شهید "جانی"

نوید شاهد - « وقتی آمد از پدر اجازه بگیرد پدرش به خاطر وضعیت همسرش که دختر خاله‌اش هم بود اجازه نمی‌داد. می‌گفت الان در خانه به تو احتیاج بیشتری است ولی آنقدر اصرار نمود تا پدرش را راضی کند ...» این روایت جذاب و خواندنی از زبان مادر شهید "اصغر جانی" را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.

علی‌اکبر کیست؟

نوید شاهد - «در یکی از برنامه‌های پیاده‌روی به مرز خسروی، همراه حاج‌آقا بودم، در بین راه در حاشیه یکی از شهرها، زنی که فرزندش در آغوشش بود آمد و گفت: علی‌اکبر کیست؟ گفتیم چه کار دارید با ایشان؟ گفت: من فرزند مریض دارم؟...» ادامه این خاطره از شهید "حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدعلی‌اکبر ابوترابی‌فرد" را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.

پدر شهید "مهدی رحمانی" به فرزند شهیدش پیوست

نوید شاهد - اسمعیل رحمانی پدر شهید بزرگوار "مهدی رحمانی" به فرزند شهیدش پیوست.

مادر شهید "کاظم کبابیان" آسمانی شد

نوید شاهد - طاهره الموتیان مادر بزرگوار شهید "کاظم کبابیان" آسمانی شد.

اگر جانمان را بدهیم، باز هم در برابر حق شرمساریم

نوید شاهد - شهید "سیروس اکبری‌طارمی" در وصیت‌نامه‌اش می‌نویسد: «به الله قسم اگر ما جانمان را هم برای خدا بدهیم، باز هم در برابر حضرت حق شرمساریم؛ چونکه این جان را خودش داده است؛ پس ما کاری نکرده‌ایم ...»

خبر شهادتش سفره هفت‌سین‌مان را کامل کرد!

نوید شاهد - «نزدیکی‌های سال تحویل بود. سفره هفت‌سین را انداخته بودیم، همه دور هم بودیم، فقط عبدالله نبود و احساس می‌کردم سفره هفت سین‌مان یه چیزی کم دارد، هاج و واج بودم که خبر شهادتش را آوردند. انگار سفره هفت سین‌مان کامل شده بود ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید "عبدالله ملکی " از زبان مادر این شهید بزرگوار است که تقدیم حضورتان می‌شود.

خاطرات/ می‌روم و دیگر برنمی‌گردم!

نوید شاهد - «آخرین باری که "محمد" برای خداحافظی آمد، نزدیک عید بود. من برایش شلوار خریده بودم، گفتم: "شلوارت را بپوش ببینم اندازه‌ات هست؟ " گفت: "بعدا می‌پوشم" ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید "محمدرضا قاقازانی" از زبان مادر این شهید بزرگوار است که تقدیم حضورتان می‌شود.
در مصاحبه "عزیزالله فرجی‌زاده" با نوید شاهد قزوین مطرح شد؛

روایت خواندنی از حمله دشمن به سنگر و موش بازیگوش!

نوید شاهد - «یک شب برای نگهبانی دادن به سنگر رفتم، متوجه سر و صدایی شدم دقت کردم صدای خِش خِش می‌آمد حساس‌تر شدم. گفتم این صدا، صدای دشمن است، به همین دلیل حساسیت من هر لحظه به صدا دو چندان می‌شد، از ترسم دیگر از بینی نفس نمی‌کشیدم تا دشمن متوجه صدای نفس زدن من نشود ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات خواندنی و شیرین جانباز و آزاده "عزیزالله فرجی‌زاده" از دوران دفاع مقدس در مصاحبه با خبرنگار نوید شاهد قزوین است که تقدیم حضورتان می‌شود.
مدیرکل بنیاد استان قزوین:

مسابقه عکاسی "تحویل سال نو با شهدا" برگزار می‌شود

نوید شاهد - همزمان با نوروز سال ۱۴۰۰، مسابقه عکاسی "تحویل سال نو با شهدا" در استان قزوین برگزار می‌شود.

صوت | غلبه بر تنهایی

نوید شاهد – «غلبه بر تنهایی» بخشی از خاطرات کتاب صوتی «مصطفی خوبیها» است که در ادامه از شما دعوت می‌کنیم به این خاطره گوش فرا دهید.

اجرای طرح علمداران حماسه در شهر قزوین به روایت تصویر

نوید شاهد - همزمان با میلاد با سعادت حضرت ابوالفضل العباس (ع) و روز جانباز، طرح علمداران حماسه با حضور نماینده، ولی فقیه در استان و امام جمعه قزوین اجرا شد.
نماینده ولی‌فقیه در استان قزوین:

جانبازان مجاهدان فرهنگی در جبهه حضرت ابوالفضل(ع) هستند

جانبازان مجاهدان فرهنگی در جبهه حضرت ابوالفضل(ع) و مطیع رهبر فرزانه انقلاب بوده و هستند و امروز نیز باید در بیان ارزش‌های انقلاب و اسلام تلاش کنند تا همگان به راه الهی هدایت شوند.

خاطرات/ جبهه دریا بود و بچه‌ها دریایی!

نوید شاهد - « شهردارها، لباس‌های بچه‌ها را یواشکی می‌شستند و گاهی پوتین‌های آن‌ها را واکس می‌زدند، بدون اینکه صاحبان لباس‌ها و کفش‌ها متوجه شوند که چه کسی این کار را انجام داده است، جبهه دریا بود و بچه‌ها دریایی ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید "سیدباقر علمی" است که تقدیم حضورتان می‌شود.
مدیرکل بنیاد استان قزوین:

جانبازان اسطوره‌های صبر و ایثارند

نوید شاهد - جانبازان اسطوره‌های صبر، ایثار و مقاومت هستند زیرا آنها در لحظه‌های حساس و سرنوشت‌ساز پشتیبانی خود را از نظام جمهوری اسلامی به اثبات رساندند.

ردای شهادت را در ۱۶ سالگی به تن کرد

نوید شاهد - شهید "جمشید نوری"، بسیجی ۱۶ ساله بود که در عملیات والفجر مقدماتی – فکه، ردای شهادت را به تن کرد.
برگی از خاطرات دفاع مقدس؛

عصبانیت عراقی‌ها از بلندگو!

نوید شاهد - «بچه‌های تبلیغات یک بلندگو را در لابه‌لای صخره‌ها قرار داده بودند و برای عراقی‌ها سرود‌های انقلابی پخش می‌کردند، هر موقع سرود به آهنگ الله واحد خمینی قائد می‌رسید، مثل اینکه اعصاب عراقی‌ها به هم می‌ریخت آنقدر خمپاره به سر آن بلندگوی بیچاره می‌ریختند که حد نداشت ...» ادامه این خاطره از نویسنده و رزمنده دفاع مقدس "کامبیز فتحی‌لوشانی" را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.

در آن شرایط سخت، سعه‌صدر ناصر برام اثبات شد!

نوید شاهد - «آقای تندکی‌ها چند مرتبه بگم نمیشه! کل گروهان‌ها برای عملیات سازماندهی شدن. شما دیر رسیدید، الان هم نمیشه کاری کرد، ناامید بودم، رفتم پیش ناصر ماجرا رو گفتم، قبول کرد. همونجا روح بلند و سعه‌صدر ناصر برام اثبات شد ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات سردار گمنام دانشجوی شهید "سید ناصر سیاه‌پوش" است که تقدیم حضورتان می‌شود.

هیچ وقت جزء خدا به هیچ کس احتیاجى نداشتم

نوید شاهد – شهید "غلام عباسی‌شهرکی" در وصیت‌نامه‌اش می‌نویسد: «من از کودکى که یادم مى‌آید، کار کردم، درس خواندم و هیچ وقت جزء خدا به هیچ کس احتیاجى نداشتم ...»

ویژه‌نامه الکترونیکی شهید «حجت‌الله صنعتکار آهنگری‌فرد» منتشر شد

نوید شاهد - همزمان با سالروز شهادت شهید «حجت‌الله صنعتکار آهنگری‌فرد»، ویژه‌نامه الکترونیکی این شهید گرانقدر، توسط پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد قزوین منتشر شد.

معرفی کتاب | "بی‌قرار"

نوید شاهد - کتاب "بی‌قرار"، خاطره‌هایی از سردار شهید "حجت‌الله صنعت‌کارآهنگری‌فرد" است که نخستین بار سال ۱۳۸۳ با تیراژ ۲ هزار نسخه به چاپ رسیده است.
طراحی و تولید: ایران سامانه