خواهر شهیدان "عبدالرزاقی" روایت میکند؛
نوید شاهد - «مادر را برای تشخیص جسد بردند، جسد نبود خاک بود؛ متلاشی شده بود. اسکلت کاملی در لباسش آرمیده بود، اما وقتی دست میزدی پودر میشد. مادر از روی لباسها، کتانی و فانسقه حمید توانست او را شناسایی کند ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات شهید "حمید عبدالرزاقی" از زبان خواهر این شهید بزرگوار است که تقدیم حضورتان میشود.