بنیاد شهید و امور ایثارگران - صفحه 131

آخرین اخبار:
بنیاد شهید و امور ایثارگران

هوای بارانی دو چشم

شهید "جلال بابایی" به نقل از اطرافیانش از دوستداران اهل بیت بود. هوای چشمانش همیشه به خاطر خدا و اهل بیت بارانی بود و برای مظلومیت آنان اشک می ریخت.

پرنده های مبارز

در دوران جنگ، خلبان جنگنده کسی است که برای نبرد در آسمان با هواپیماهای دیگر یا نابود کردن هدف‌های زمینی آموزش دیده باشد. کسانی که دارای کارنامهٔ تحصیلی قابل توجه و از نظر فیزیکی، تندرستی و قوای ذهنی کاملاً بدون مشکل باشند، شانس بسیار زیادتری برای پذیرش در این شغل را دارند. پایگاه خبری نوید شاهد به معرفی چند تن از خلبانان شهید اعزامی از تهران پرداخته است.

پرنده ای که آتش گرفت و در اسارت به شهادت رسید

شهید "داوود اکرادی" در حال بازگشت از ماموريت به محاصره ی جنگنده های عراقی درآمد و با اصابت موشك هوا به هواي دشمن، پرنده اش آتش گرفت. به زمین نشست. به اسارات برده شد و در اسارت به دست دشمن بعثي به شهادت رسيد.

عید همگی مبارک!

شهید "محمد الفت" نامه ای به خانواده اش در روز عید فطر نوشته است و این عید بزرگ و پیروزی نیروهای رزمنده در جنوب را به آن ها تبریک گفته. در نهایت از آن ها خواسته تا برای پیروزی نهایی رزمندگان اسلام نیز دعا کنند.

مدت ها در این آرزو بودم

شهید "محمد الفت" در نامه اش، خطاب به مادرش چنین نوشته است: مادرجان ضمن تشکر از زحمات شما، دست شما را مي بوسم ومي خواهم که از من راضي باشي و حلالم کنيد که اين راه را خودم، با ايمان و يقين انتخاب کردم و خودتان شاهد بوديد که مدت ها در اين آرزو بودم که به جبهه بيايم، شايد بتوانم قدم مثبتي براي اسلام برداشته باشم.

روز قبل از حمله

شهید "محمد الفت" وصیت نامه اش را سوم اسفند، یعنی درست روز قبل از مفقود الاثر شدنش نوشته است. این وصیت نامه حاوی نکاتی برای خانواده این شهید بزرگوار می باشد.

14 سال انتظار

شهید "محمد الفت" در حمله خیبر حضور داشت. پیکر نازنین این شهید در همین حمله مفقود شد و پس از 14 سال پیدا و به خانواده اش تحویل داده شد.

معنای حقیقی یک دوستی

از پدر شهید "محمد الفت" نقل است یکی از روزهایی که محمد برای اعزام به راه افتاده بود، برای رساندن دستکشش به دنبالش رفتم. وقتی به او رسیدم با کمال تعجب از من خواست برگردم. علت را جویا شدم. گفت: دوست من که همراهم هست و با من مي آيد، پدر ندارد و نمي خواهم ببينم که او از اينکه پدر ندارد حسرت بخورد.
وصیت نامه شهید "مجتبی اکبری نسب" / بخش دوم

راهی كه آرزوى ديرينه من بود

شهید "مجتبی اکبری نسب" در وصیت نامه خود، خطاب به مادر و پدرش چنین نوشته است: از پدر و مادرم تشكر مي كنم كه به من اجازه دادند در اين لحظه حساس از زمان خود را آزمايش كنم. از آنها قدردانى مى كنم كه اجازه انتخاب راهى را به من دادند كه آرزوى ديرينه من بود.
وصیت نامه شهید "مجتبی اکبری نسب" / بخش اول

شهادت يك انتخاب است

شهید "مجتبی اکبری نسب" در وصیت نامه خود چنین نوشته است: مى دانيد كه شهادت يك انتخاب است؛ مرگ نيست، بلكه حيات است و هر نفر از بنده هاى خدا كه به اين مقام مى رسد، انسان هاى بيشترى بيداروآگاه مى شوند. چنانكه امام عزيزمان مى فرمايد: بكشند ما را ملت بيدارتر مى شود.
شهید "علی احمدآبادی" در کلام پدر

نور چشمی

پدر شهید "علی احمدآبادی" نقل می کند : علی دوران جوانی در محل طوری زندگی می کرد که تمام فامیل و همسایگان او را "نور چشم" خود می دانستند و از او تعریف می کردند.

امیدوارم عیدمان با پیروزی مقارن شود

شهید "عباس اسدی گماسایی" در نامه ای که به خانواده اش برای عید فرستاده بود، چنین آرزو می کند: انشاءالله كه اين عيد به اين امت شهيدپرور و شما با پيروزي رزمندگان اسلام خوش بگذرد.

جزوات دست نویس شهید "عباس اسدی گماسایی"

پایگاه خبری نوید شاهد به مناسبت سالگرد شهادت شهید "عباس اسدی گماسایی" بخشی از جزوات جنگی این شهید گرانقدر را منتشر کرد. او در عملیات های متعددی شرکت داشت و بارها مجروح شد. نهایتا از ناحیه زیر چشم مورد اصابت گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید.

وظیفه شرعی یک پدر

شهید "عباس اسدی گماسایی" در نامه ای به خانواده اش، از پدرش خواسته تا به دیگر خواهر و برادرش فرایض دینی را یاد بدهد. او این عمل را یک وظیفه شرعی پدر بر فرزند می دانست و بر انجام آن تاکید بسیار داشت.

به روی هر دو چشمم

شهيد "عباس اسدي گماسايي" بارها در جبهه حضور یافت و با کافران بعثی به مبارزه پرداخت. در این مدت بارها مجروح شد. او نهایتا از ناحیه زیر چشم مورد اصابت گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید.

مبارزه تا دستگیری

شهید "هاشم ابراهیمیان تبریزی" در دوران پیش از انقلاب با پخش اعلامیه های امام، در پیشبرد انقلاب نقشی موثر داشت. او در این مسیر چنان بی باک و مصر بود که حتی تا مرز دستگیری پیش رفت اما نجات یافت.

ای کاش برادرم راهم را ادامه دهد

شهید "پرویز الوندی" تنها پسر خانواده بود. این انقلاب برای او چنان ارزش داشت که برای حفاظت از آن آرزو می کرد کاش برادری داشت تا راه او را ادامه دهد. ما می توانیم به جای برادر او، راه او و همه شهیدان را ادامه دهیم.

عکس نوشت

عکس ها خلاصه شده ی لحظه کوتاهی از خاطراتند. با وجود آن که در طول این چند سال اثری از عکس های شهید "پرویز الوندی" باقی نمانده است اما دست نوشته های پشت عکس که توضیح مختصر از موقعیت آن هست، برجاست. پایگاه خبری نوید شاهد از این عکس نوشته های خواندنی رونمایی کرد.

هوای اینجا برایش تنگ بود

شهید "علی اتابکی" پس از عزیمت به تهران از خرمشهر، چند روز بیشتر نماند؛ چون دیگر هوای اینجا برایش تنگ بود و او هوای پرواز داشت. به جبهه سومار اعزام شد و پس از 17 روز به شهادت رسید.

شهید "اتابکی": وصیت نامه ام را روی تابوتم بگذارید

شهید "علی اتابکی" در وصیت نامه اش چنین گفته است: انتظار دارم که وصیت نامه ام را با خط درشت در تشیع جنازه ام بر روی تابوت بگذارید که منافقین بدانند من راه خدا را با چشم باز انتخاب کرده ام و با خون خود سیل ساختم که همه دژخیمان روی زمین را غرق نماید.
طراحی و تولید: ایران سامانه