شهیدان نژاد فلاح

شهیدان نژاد فلاح
چندحکایت ناب از سردار رشید اسلام شهید«شعبانعلی نژاد فلاح»؛

« حسرت شهادت تا وصال»

متوجه چند قطره خوني شدم كه از روي دست چپش سرخورد و روي خاك افتاد. از ناحيه بازو مجروح شده بود. نا باورانه گفتم: شعبانعلي دستت چي شده؟ نگاه معني داري به من كرد وگفت: اين دفعه هم نگرفت. تعجب کردم. در لحن صدا و چهره اش رنگ غمي غريبانه بود.
سردار شهید «شعبانعلی نژاد فلاح »به روایت پدر ؛

چهارمین شهید من/ بخش دوم

من از قول هم رزمانش عرض مي كنم؛ آقاي آجرلو به همسنگرهايش مي گويد: به نژاد فلاح بگوييد: همان جا در اورژانس باشد. جلو نیاید و خودش به خط مي رود. همرزمانش به «شعبانعلي» مي گويند كه شما اين جا باشيد و جلو نرويد. ايشان مي گويد: براي چه ؟ مي گويند ما نمي دانيم از بالا به ما دستور دادند كه شما بايد اين جا باشيد. بعد ايشان متوجه مي شود كه اين حرف «حاج احمد آجرلو» است. مي گويد: فهميدم حاجي گفته باشد مسئله اي نيست. همان جا مي ماند. ظاهرا آستينهايش را بالا مي زند و جوراب هايش را درمي آورد که وضو بگيرد. در حال گرفتن وضو بود كه خمپاره مستقيم به ايشان مي خورد و همان جا به شهادت مي رسد.
طراحی و تولید: ایران سامانه