روایتی خواندنی از جانباز کرمانشاهی" محمد علی امیری"؛
نوید شاهد- جانباز کرمانشاهی "محمد علی امیری" در روایتی می گوید: «با یکی از دوستانم برای سرکشی سنگرها رفته بودیم و متوجه شدیم که همه ی نگهبان ها از ترس پیش هم و در یک سنگر جمع شده اند، می گفتند: سنگ برایمان می اندازند! صبح که شد متوجه شدیم سر و صدایی که شب ما را ترسانده بود گردوهایی بوده که از درخت ها می افتاده است. اتفاق خنده داری بود.»