نوید شاهد- «او عاشق تر از این بود که امام جمعه فکر می کرد علیرغم اینکه طلاب دیگری اعلام آمادگی کردند اما او گفت:«چون من قبل از همه دستم را بلند کرده ام پس باید اعزام شوم.»
کشمکش بالا گرفت که ناگهان کسی از لای جمعیت فریاد زد:« برادر جان، قرعه کشی می کنیم هر کسی اسمش در قرعه در آمد به جبهه اعزام شود.»
بار اول و دوم نام رحیم از قرعه در آمد به جبهه اعزام شود ولی هیچکس قبول نکرد» در ادامه خاطرهای از «عیسی خلیلی» همرزم شهید «رحیم سروستانی» را بخوانید.