قسمت هشتم خاطره روزنوشت شهید «درویش زارع»
شهید «درویش زارع» در دفترچه خاطرات خود مینویسد: «آن شب باران زیادی بارید و ما را خیس کرد و ساعت ۷ صبح به روستای زیویه رسیدیم و در آن جا تنورها را آتش کردیم و خودمان را گرم کردیم...» قسمت هشتم خاطره روزنوشت این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.