نوید شاهد فارس

آخرین اخبار:
نوید شاهد فارس
خاطره خودنوشت شهید محمود ستوده «۱۷»

اولین ضیافت پس از رهایی از دریا / خرماهای خاک‌خورده و دل‌هایی که تازه جان گرفتند

شهید «محمود ستوده» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «در آن زمان هیچ کس فکر این نبود که محل سکونتش کجا باشد. بیشتر چشم‌ها کار می‌کرد که تانکر آب یا محل تقسیم غذا کجا است. با دیدن یک تانکرآب در گوشه‌ای ازساختمان همه به سمت آن حرکت کردند و...» قسمت هفدهم خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
خاطره خودنوشت شهید محمود ستوده «۱۶»

سرانجام دوبه به ساحل رسید

شهید «محمود ستوده» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: « بعد از مدتی که یکی از بچه‌ها فریاد زد بچه‌ها نخلستان. من خشکی را می‌بینم. همگی سراسیمه از جای خود بلند شدیم دست‌ها را بالای چشمهایمان قرار دادیم و به دور دست نگاه کردیم بله درست است نخلستان را می‌دیدیم. خوشحالی سرتاپای بچه‌ها را فراگرفته بود و...» قسمت شانزدهم خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
خاطره خودنوشت شهید محمود ستوده «۱۲»

«ناخدا محمد»؛ نامی آشنا که خبری خوش همراه داشت

شهید «محمود ستوده» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «هر چه دقت بیشتری در اطرافمان می‌زدیم کمتر به نتیجه می‌رسیدیم در نهایت پس از ساعتی تحرک و خیره شدن به نقاط کور دریا بدون آنکه ردی از آن صدا را کشف کنیم دوباره هر کس به سرجای خودش رفت و خوابید...» قسمت دوازدهم خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
خاطره خودنوشت شهید ایاز قربانی «۲»

وداع با نوازاله؛ نوجوانی که صورتش هنوز می‌خندید

شهید «ایاز قربانی» در دفتر خاطراتش می‌نویسد: «ساعت ۹ صبح روز جمعه دی ماه ۱۳۶۵ مشغول درس خواندن بودم که به من زنگ زده شد، ابتدا برادر فرجی هم اتاقی‌ام در خوابگاه ملاصدرا را صدا نمودند پس از چند دقیقه با رنگ پریده به اتاق آمد و مرا صدا زد...» متن کامل خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
خاطره خودنوشت شهید ایاز قربانی «۱»

در و دیوارهای شهر هم گریان بودند

شهید «ایاز قربانی» در دفتر خاطراتش می‌نویسد: «صبح روز جمعه مشغول درس خواندن بودم که به من زنگ زده شد، ابتدا برادر فرجی هم اتاقی‌ام در خوابگاه ملاصدرا را صدا نمودند پس از چند دقیقه با رنگ پریده به اتاق آمد و مرا صدا زد...» متن کامل خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
وصیت شهید علی‌یار هاشمی‌خواه «۳»

يادتان نرود، به آمریکا اعتماد نکنید

شهید «علی یار هاشمی خواه» در وصیت خود می‌نویسد: «نسبت به اسلام و مسلمين بی‌تفاوت نباشيد که خيانتی بزرگ است به دولت‌های استعمارگر شرق و غرب اعتماد نکنيد، خصوصاً شعار مرگ بر آمريکا يادتان نرود...» بخش سوم وصیت این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
خاطره شهید حبیب سیاوش کازرونی «۳»

چند ساعت هم‌سنگری با دوستان ارتشی

شهید «حبیب سیاوش کازرونی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «آن روز من خیلی گرفته شده بودم، علتش را هم نمی‌دانستم، اما خیلی نگران بودم. آن روز من و برادر قاسم فتاحی و برادر سیدباقر سعید پیش برادران ارتشی رفتیم، آن‌جا یک ضدهوایی بود و ما چند ساعتی آن‌جا بودیم...» متن کامل خاطره سوم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
خاطره شهید حبیب سیاوش کازرونی «۲»

دیدار دوباره با شکراله

شهید «حبیب سیاوش کازرونی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «صبح ما بعد از صبحانه که در مقر بچه‌های نانوایی خوردیم و در ساعت ۸ در نانوایی ایستاده بودیم که ناگهان شکراله وارد شد، من فهمیده بودم که او زخمی شده است ولی او ندیده بودم که ناگهان وارد شد خیلی خوشحال شدم، باور کنید دنیا را به من دادند...» متن کامل خاطره دوم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
خاطره شهید حبیب سیاوش کازرونی «۱»

نماز با پوتین در دل میدان

شهید «حبیب سیاوش کازرونی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «ما با یک گروه که تعدادی از آنها ارتشی و تعدادی سپاهی و بسیجی بودند جلو رفتیم و نماز را با پوتین در حال حرکت خواندیم و یک دهکده به نام مگاصیص بود که در دست عراق بود و به تصرف رزمندگان ما در آمده بود پاکسازی کردیم و جلو رفتیم...» متن کامل خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
خاطره خودنوشت شهید مسعود هوشیار «۴»

دانشمند انقلابی بر خاک شهادت آرمید

شهید «مسعود هوشیار» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: « امروز صبح ساعت حدود ۷ بامداد به شهر قم رسیدم و پس از زیارت مرقد حضرت معصومه (سلام الله علیها) به زیارت امام خمینی نائل گردیدم و...» قسمت چهارم خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
خاطره خودنوشت شهید مسعود هوشیار «۳»

زیارت مرقد حضرت معصومعه و دیدار با امام خمینی (ره)

شهید «مسعود هوشیار» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: « امروز صبح ساعت حدود ۷ بامداد به شهر قم رسیدم و پس از زیارت مرقد حضرت معصومه (سلام الله علیها) به زیارت امام خمینی نائل گردیدم و...» قسمت سوم خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
خاطره خودنوشت شهید مسعود هوشیار «۲»

آیت الله طالقانی و روز‌های فروردین سال ۱۳۵۸

شهید «مسعود هوشیار» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «امروز فرزندان مجاهد نستوه آیت الله طالقانی توسط گروهی ضد مردمی ربوده شده و به نقطه نامعلومی برده می‌شود، موضوع از این قرار بود که فرزندان آیت الله طالقانی برای رساندن پیام آیت الله به نماینده سازمان آزادی بخش فلسطین راهی سفارت فلسطین می‌شوند...» قسمت دوم خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
خاطره خودنوشت شهید مسعود هوشیار «۱»

پیمان دو دوست زیر ستاره‌های آسمان / پاسخ به فریاد برادران مظلوم فلسطینی

شهید «مسعود هوشیار» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «شب هنگام بود، شبی سرد از شب‌های زمستان؛ پنجه‌های پا در درون پوتین‌ها یخ زده بود، پشت بام منزل نیز از شدت سرما سخت شده بود. همه خوابیده بودند، صدای حیوانات شب به گوش می‌رسید. اما من و احمد اسلحه به دست طول و عرض پشت بام را با هم طی می‌کردیم و باز سر جای خویش باز می‌گشتیم...» قسمت اول خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
خاطره خودنوشت شهید جهانگیر ابراهیمی «۲»

گرمی خون پاک یک رزمنده بر خاک بسطام

شهید «جهانگیر ابراهیمی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: « هنوز گرما از خون پاک آن شهید بلند می‌شد که بچه‌ها می‌رسند و مردم آن ده را چند نفری که به آنها شک می‌بردند را زده بودند. این افسر رشید اسلام که تازه از مرخصی آمده بود و در همان مرخصی تازه نامزد کرده بود و این اتفاق خیلی ناراحت کننده بود، به هر کسی از اهالی آن دهکده که بسطام بود می‌رسیدیم، آنها متأسف می‌شدند و...» قسمت دوم خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
خاطره خودنوشت شهید جهانگیر ابراهیمی «۱»

محاصره‌ای که به مهمانی ختم شد

شهید «جهانگیر ابراهیمی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: « ديدم هر دو برادر سر گروهبان اسلحه را به زمين گذاشته و دست‌های خود را بالا گرفته بودند و بعد از چند دقيقه که آن رزمنده اسلام با فرمانده خود تماس گرفت و يک مرتبه ديدم که يک ماشين تويوتا و يک گاز 66 با تير بار ما را محاصره کرده‌اند آن‌ها بالاخره فهميدند که...» قسمت اول خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
وصیت شهید علی‌یار هاشمی‌خواه «۲»

رسالت امروز: پاسداری از فرهنگ اسلامی

شهید «علی یار هاشمی خواه» در وصیت خود می‌نویسد: «هرگز از گرگ‌های درنده‌ای که خود را به شکل گوسفند در می‌آورند و روباه صفتانی که از هیچ حیله‌ای فرو گذار نیستند غافل نباشید، مبادا اینها از طریقی رخنه کنند و وجهه اسلام را لکه دار نمایند...» بخش دوم وصیت این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
بخش دوم گفت‌و‌گو با آزاده و جانباز «عسکر قاسمی»

هم‌سنگری که در بَعقوبه میهمان دائمی بهشت شد

عسکر قاسمی آزاده و جانباز سرافراز هشت سال دفاع مقدس در بخش دوم گفتگو با نوید شاهد از دوستانی می گوید که در همان روز‌های بند، آسمان شهادت را در آغوش کشیدند. از محمدحسین دهقانی جوان ۲۲ ساله‌ی خرامه‌ای که رنگ آسمان را در بعقوبه دید؛ تا یدالله حسینی و مجید محمدپور از خراسان، همراهانی که نامشان با خاطرات اردوگاه گره خورده است. او نه شنیده‌ها که دیده‌های خود را برای نوید شاهد بازگو می‌کند.

ویژه‌نامه الکترونیکی معرفی شهدای اهل تسنن فارس «۱»

به مناسبت فرا رسیدن سالروز میلاد پیامبر اعظم حضرت محمد مصطفی(ص) و آغاز هفته وحدت ویژه‌نامه الکترونیکی معرفی شهدای اهل تسنن فارس در نوید شاهد منتشر شد.
وصیت شهید روح اله غفاری «۳»

محرومين جهان به شما و رهبرمان چشم دوخته‌اند

شهيد «روح اله غفاری» در وصیت خود می نویسد:«براى ما مطرح نيست كه كجا دفن شويم و كجا جان دهيم آنچه مشخص است هدف است، وظيفه است به فكر ساير ملل محروم باشيد كه چشم انتظارند. برادران، محرومين جهان به شما و رهبرتان چشم دوخته‌اند...» متن کامل وصیت سوم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
وصیت شهید روح اله غفاری «۲»

نگذاريد دشمنان گستاخ شوند

وصیت شهید «روح اله غفاری» در وصیت خود می‌نویسد: «برادران و خواهران عزیزم از شما خواهشمندم که قدر رهبر عزیزمان را بدانید، از شما عاجزانه خواستارم که نگذارید دشمنان امام گستاخ شوند، هر کس با امام دشمن است با خود ما دشمن است، پس وظیفه خویش بدانید...» متن کامل وصیت دوم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
طراحی و تولید: ایران سامانه