خاطره از جبهه

آخرین اخبار:
خاطره از جبهه
خاطره خودنوشت شهید محمود ستوده «۲۳»

تنور نان پزی در ساختمان

شهید «محمود ستوده» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «چند روزی که گذشت عده‌ای از برادران یک تنور نان پزی در ساختمان درست کردند و از آن روز آرد آوردیم و خودمان نان می‌پختیم و می‌خوردیم و طور‌ی این کار انجام می‌شد که انگار همگی در این امور استاد بودیم...» قسمت بیست و سوم خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
خاطره خودنوشت شهید محمود ستوده «۲۲»

ما پیروز هستیم و نابودی و پوسیدگی ازآن کافران است

شهید «محمود ستوده» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «زمانی که برادر مرشدی به ساختمان آمد متوجه شدیم که تمام لباس‌هایش پر از خون است و وقتی جریان را پرسیدم برایمان قضیه راتعریف کرد و گفت: زمانی که بعثی‌ها به سمت ما تیراندازی کردند اول...» قسمت بیست و دوم خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
خاطره خودنوشت شهید محمود ستوده «۲۱»

لباس‌هایی آغشته به خون

شهید «محمود ستوده» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «روز‌ها و شب‌ها برای ما سپری می‌شد و کار هر روزمان تکرار روز‌های قبل بود. روز‌ها داخل ساختمان و شب‌ها هم بیرون از آن به پاسداری از حوزه تحت مسئولیتی می‌پرداختیم و در این مدت حتی یک درگیری هم نداشتیم البته توانش هم نداشتیم...» قسمت بیست و یکم خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
طراحی و تولید: ایران سامانه