بنیاد شهید و امور ایثار گران

آخرین اخبار:
بنیاد شهید و امور ایثار گران

خاطره‌ای از موتورسیکلت شهید «محمدرضا آل عبدی»

هم رزم شهید «محمدرضا آل عبدی» میگوید: «از ستاد بیرون آمدم که چشمم افتاد به محمدرضا، تعجب کردم جلوی درب ستاد ایستاده بود و داشت قدم می‌زد. نزدیکش رفتم و از او پرسیدم: «تو که هنوز اینجایی چرا نرفتی خونه؟!» همان لبخند زیبای همیشگی‌اش را انداخت بین صورتش و گفت: «خیلی وقته اینجام» تعجبم بیشتر شد و پرسیدم: «جلسه که یه ساعته تموم شده، کاری داری موندی اینجا؟» گفت: «نه چه کاری، یه ساعته منتظرم یکی پیدا بشه منو برسونه خونه.»
طراحی و تولید: ایران سامانه