خاطره خودنوشت شهید ایاز قربانی «۱»
شهید «ایاز قربانی» در دفتر خاطراتش مینویسد: «صبح روز جمعه مشغول درس خواندن بودم که به من زنگ زده شد، ابتدا برادر فرجی هم اتاقیام در خوابگاه ملاصدرا را صدا نمودند پس از چند دقیقه با رنگ پریده به اتاق آمد و مرا صدا زد...» متن کامل خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.