کد خبر : ۶۰۰۳۳۲
۱۰:۰۶

۱۴۰۴/۰۶/۳۱
خاطره خودنوشت شهید ایاز قربانی «۱»

در و دیوارهای شهر هم گریان بودند

شهید «ایاز قربانی» در دفتر خاطراتش می‌نویسد: «صبح روز جمعه مشغول درس خواندن بودم که به من زنگ زده شد، ابتدا برادر فرجی هم اتاقی‌ام در خوابگاه ملاصدرا را صدا نمودند پس از چند دقیقه با رنگ پریده به اتاق آمد و مرا صدا زد...» متن کامل خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.


در و دیوارهای شهر هم گریان بودند

به گزارش نوید شاهد فارس، شهيد «اياز قربانی» پنجم شهریورسال 1344 در ده خير علیا شهرستان داراب دیده به جهان گشود. دوران کودکی را گذراند و هفت سالگی به مدرسه رفت. دبیرستانی بود که برای اولین بار به جبهه رفت و از ناحيه حنجره مجروح شد. سال 1362 موفق شد از دبيرستان فارغ التحصيل شود و پس از اخذ ديپلم دوباره عازم جبهه شد. سال 1364 در کنکور سراسری دانشگاه شرکت کرد. وی دانشجوی مقطع دکتری بود که مجدد راهی جبهه شد و سرانجام 23 خرداد سال 1367 در عملیات بیت‌المقدس 7 منطقه شلمچه به شهادت رسید. پیکر پاکش در گلزار شهدای روستای ده خیر علیا شهرستان داراب به خاک سپرده شد.

متن خاطره خودنوشت: در و دیوارهای شهر هم گریان بودند
 
ساعت 9 صبح روز جمعه دی ماه 1365مشغول درس خواندن بودم که به من زنگ زده شد، ابتدا برادر فرجی هم اتاقی‌ام در خوابگاه ملاصدرا را صدا نمودند پس از چند دقيقه با رنگ پريده به اتاق آمد و مرا صدا زد، حالت برادر فرجی برايم مظلوم بود گفت: با شما کار دارند.

 وقتی گوشی تلفن را برداشتم برادر گودرزی بود که خبر شهادت برادر عزيز و مهربانم نوازاله که مدت‌ها بود مشتاق ديدارش بودم را به من داد. خيلی برايم ناگوار و سوزناک بود به خصوص آن‌که مدتی بود برادرم را نديده بودم و خيلی دلم برايش تنگ شده بود.

برای اطمينان بيشتر از موضوع چون موقع امتحانات هم بود با برادر عابدی به بنياد شهيد و تعاون سپاه رفتيم اما جوابی به من ندادند و من تصميم گرفتم به داراب بروم، وقتی به داراب رسيدم منتظر بودم فردی را ببينم و خبر دقيقی را کسب کنم، گرچه چهره شهر غمزده بود و حتی در و ديوارها گريان بودند برای از دست دادن عزيزانی که تا ابد جای آن‌ها در شهر خالی خواهد ماند.

پاهايم همراهيم نمی‌کرد و مرا به زمين گير داده بود ولی با فشار و تحملی که نمودم توانستم خود را به سپاه برسانم برادر نگهبان جريان را پرسيد، اسم چند نفر از دوستان و افرادی که در سپاه می‌شناختم گفتم اما هيچکدام نبودند و گفت کسی که از تعداد و اسامی شهدا خبر داشته باشد نيست.

انتهای متن/


گزارش خطا

ارسال نظر
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه