خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «اسماعیل دهقانی» میگوید: من و شهید همشهری بودیم و در مراسم ازدواج برادر شوهرم با هم آشنا شدیم. سال ۱۳۸۵ وارد ارتش شد و در بندرانزلی خدمت میکرد و بعد از دو سال به بندرعباس انتقالی گرفت. همسرم همیشه حرف از شهادت میزد و میگفت من یک روز شهید میشوم. نیم ساعت قبل از اینکه به شهادت برسد به یکی از سربازانش زنگ میزند و از او حلالیت میخواهد.