خاطرات شفاهی جانبازان - صفحه 6

آخرین اخبار:
خاطرات شفاهی جانبازان
خاطرات شفاهی جانبازان

با رفتن برادرانم پای من هم به جبهه باز شد

«یوسف عزیزی‌زاده» جانباز 70 درصد جنگ تحمیلی می‌گوید: «این انقلاب و جنگ بود که مسیر ما را تغییر داد. با رفتن برادرانم پای من هم به جبهه باز شد. بچه‌های ما با اسلحه‌ کلاشینکف جلوی تانک می‌رفتند و با همین وضعیت باعث شدند که عراقی‌ها دوبار عقب نشینی کنند...»
خاطرات شفاهی جانبازان

18 ماه بدون مرخصی در جبهه خدمت کردم

«حاجی احمدی» جانباز 55 درصد جنگ تحمیلی می‌گوید: «18 ماه بدون مرخصی در جبهه خدمت کردم، حتی یک روز هم غیبت نداشتم و همیشه در خط مقدم بودم. ایران قدرتمندترین کشور دنیاست و هیچ وقت رسالت حق از بین نمی‌رود.»
خاطرات شفاهی جانبازان

جانبازی در کنار مخزن‌های نفت

«غلام‌حسین عطار» جانباز 50 درصد جنگ تحمیلی می‌گوید: «یک روز من و نُه نفر از همکارانم کنار مخزن‌های نفت ایستاده بودیم که در یک لحظه یکی از مخزن‌ها منفجر شد و ما به اطراف پرت شدیم، نزدیک خلیج بنگال بودیم و موج همه‌ی ما را گرفته بود، در این شش روز هیچکس غذا نخورد و ...»
خاطرات شفاهی جانبازان

همراه با دوستانم راهی جبهه‌های نَبَرد شدم

«کیومرث جعفرزاده» جانباز جنگ تحمیلی می‌گوید: «اوایل در انجمن‌های اسلامی فعالیت می‌کردم و از آنجا بود که من را به بسیج معرفی کردند. دوستانم بهم گفتند که می‌خواهند به جبهه بروند. زمانی که در جبهه بودم از سمت دریاچه مریوان به سمت روستاهای عراق می‌رفتیم و به دیوار خانه‌ها پلاک کارت می‌چسباندیم...»
خاطرات شفاهی جانبازان؛

دفاع مقدس یک حماسه بود، نه یک هیجان

در گفتگویی ماندگار، جانباز «ایرج کاوه» به شجاعت و ایمان رزمنده‌ها در جنگ اشاره کرد و اظهار داشت: دفاع مقدس یک حماسه بود، نه یک هیجان.
خاطرات شفاهی جانبازان

وظیفه هر مسلمانی است که از میهنش دفاع کند

«مجید لایحی راونگی» جانباز 55 درصد جنگ تحمیلی می‌گوید: «سال 1364 دوران اوج جنگ بود که به جبهه رفتم. به صورت داوطلب نام‌نویسی کردم و در تیپ 58 ذوالفقار مشغول به خدمت شدم. عشق رفتن به جبهه را داشتم. وظیفه هر مسلمانی است که به جبهه برود و از میهنش دفاع کند.»
خاطرات شفاهی جانبازان

روایتی از راننده آمبولانس جبهه

«محمد بلوردی» جانباز 45 درصد جنگ تحمیلی می‌گوید: «وقتی به جبهه رفتم مدت زیادی طول نکشید که به عملیات بیت‌المقدس اعزام شدم. من در آن‌ زمان راننده آمبولانس بودم، کارم اینگونه بود که می‌رفتم خط و مجروح‌ها را به بیرون از منطقه عملیات انتقال می‌دادم. یکروز با یکی از مجروحان کنار انبار مهمات بودم که کلاج ماشینم در رفت و ...»
خاطرات شفاهی جانبازان

اگر کاری انجام دادم برای رضای خدا بود

«محمدحسین ماندگاری» جانباز 50 درصد جنگ تحمیلی می‌گوید: «به صورت داوطلب در جبهه نام‌نویسی کردم و برای آموزش من را به 05 کرمان اعزام کردند. در این مدتی که جبهه بودم سه بار مجروح شدم و آخرین مجروحیتم در عملیات خیبر اتفاق افتاد. من اگر کاری انجام دادم برای رضای خدا بود.»
خاطرات شفاهی جانبازان

ما تا آخر پای انقلابمان ایستاده‌ایم

«قاسم مرادی میرشکاری» جانباز 30 درصد جنگ تحمیلی می‌گوید: «سال 1366 برای جبهه نام‌نویسی کردم و به کردستان اعزام شدم. کنار سنگر بودم که یک خمپاره به آن برخورد کرد، خواستم بلند شوم که خمپاره دوم هم کنارم اصابت کرد و از ناحیه چشم مجروح شدم. ما تا آخر پای شهدا و انقلابمان ایستاده‌ایم...»
خاطرات شفاهی جانبازان

می‌خواهم برای دفاع از خاکم بجنگم

«قاسم بکتاش» جانباز 25 درصد جنگ تحمیلی می‌گوید: «از خانواده تعهد گرفتم و آن را به مسئول اعزام دادم، به من گفت تو کفالت مادرت را داری ولی من گفتم می‌خواهم برای دفاع از ناموس و خاکم بجنگم و در نهایت از طریق سربازی به جبهه رفتم...»
خاطرات شفاهی جانبازان

می‌خواستم به کشورم خدمت کنم

«علی بلکامه» جانباز 30 درصد جنگ تحمیلی می‌گوید: «به دلم زد که به جبهه بروم و به کشورم خدمت کنم. پنج مرحله به جبهه رفتم، در مرحله سوم بود که از ناحیه دست و پا مجروح شدم. بعثی‌ها، خاکریز را گرفته بودند و به هر کسی که روی زمین افتاده بود تیر می‌زدند و ...»
خاطرات شفاهی جانبازان؛

تمام لحظه‌های جبهه برایم شیرین بود

«ابراهیم زمانی» جانباز جنگ تحمیلی می‌گوید: «سال 1362 عملیات والفجر 4 ما را به کردستان اعزام کردند که این عملیات موجب آزادی شهر پنجوین شد. تقریباً یک ساعت از عملیات می‌گذشت که یک ترکش به دست چپم اصابت می‌کند. تمام لحظه‌های جبهه برایم شیرین بود و من تلخی از آن ندیدم.»
خاطرات شفاهی جانبازان؛

سربازی که فرمانده لشکر ۱۴ امام حسین را به‌عنوان مزدور عراقی تحویل داد

جانباز «حسین صادقی» در روایتی گفت که در منطقه جبهه مشغول نگهبانی بودم که حاج حسین خرازی فرمانده لشکر ۱۴ امام حسین(ع) را به‌عنوان مزدور عراقی گرفته و تحویل دادم.
خاطرات شفاهی جانبازان؛

رفتن به جبهه را به معافیت سربازی ترجیح دادم

«حسین شهسواری گوغری» جانباز جنگ تحمیلی می‌گوید: «اوایل می‌خواستم معافیت کفالت پدر و مادرم را بگیرم ولی به خودم گفتم دنبال این نباشم و به سربازی رفتم. بعد از آموزشی من را به توپخانه اصفهان اعزام کردند و بعد از چند روز به جبهه اعزام شدم. یک شب به ما پاتک زدند و در آن شب ترکش خمسه خمسه به بدنم اصابت کرد و ...»
خاطرات شفاهی جانبازان؛

اعلام آمادگی برای اعزام به جبهه جنگ

«مراد حسن‌زاده دهستانی» جانباز 30 درصد جنگ تحمیلی می‌گوید: «زمانی که جنگ شروع شد من و تعدادی از مردم روستا تمام وسایلمان را جمع کردیم و به حاجی‌‌آباد رفتیم تا در جبهه‌های حق علیه باطل شرکت کنیم. جلو دفتر امام جمعه تجمع کردیم و گفتیم ما آمادگی این را داریم که به جبهه برویم...»
خاطرات شفاهی جانبازان

جانبازان نماد صبر و استقامت در جامعه هستند

«علی ناصری» از جانبازان ۷۰ درصد دفاع مقدس استان ایلام است که در عملیات والفجر ۵ سال ۱۳۶۵ در جبهه چنگوله به درجه رفیع جانبازی نایل آمد. وی می‌گوید وقتی مجروح شدم مدت سه هفته خانواده از مجروحیتم بی خبر بودند. از مجروحیتم ناراضی نیستم ما جانباران نماد صبر و استقامت در جامعه هستیم.
خاطره نگاری جانبازان

روایت شهیدی که در معراج شهدا زنده شد

«آسمان، آبی‌تر» مجموعه کلیپ‌های مصاحبه با والدین شهدا، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش می‌شود. این قسمت از «آسمان، آبی‌تر» با جانباز 70 درصد سرافراز «جلیل حاجی زینلی» به مصاحبه پرداخته است. نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت می‌کند
خاطره نگاری جانبازان

روایت جانباز 70 درصد از آخرین وضویش در جبهه

«آسمان، آبی‌تر» مجموعه کلیپ‌های مصاحبه با والدین شهدا، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش می‌شود. این قسمت از «آسمان، آبی‌تر» با جانباز سرافراز 70 درصد «احمد حسینیان» به مصاحبه پرداخته است. نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت می‌کند.
خواستهِ یک یادگار دفاع مقدس:

«دوست‌دارم مردم در آرامش و صلح زندگی کنند»

«محمدحسین روح» جانباز ۲۵درصد جنگ تحمیلی می‌گوید: «در راه اسلام و قرآن قدم بردارید و مواظب باشید که شیطان باعث دوری شما از خدا نگردد و دوست‌دارم زندگی مردم جهان در آرامش، صلح و عدالت در پرتو اسلام است.»
خاطره نگاری جانبازان

عراقی‌ها از گلوله ی ضدهوایی برای نفر استفاده می‌کردند

«آسمان، آبی‌تر» مجموعه کلیپ‌های مصاحبه با والدین شهدا، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش می‌شود. این قسمت از «آسمان، آبی‌تر» با جانباز سرافراز «حسین قانعی بافقی» به مصاحبه پرداخته است. نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت می‌کند.
طراحی و تولید: ایران سامانه