جبهه - صفحه 52

آخرین اخبار:
جبهه
مراسم لاله های آسمانی (یادواره 13 شهید روستای فیروز آبادی سفلی)

یادواره 13 شهید گلگون کفن روستای فیروز آباد سلفی- شهرستان شاهرود

پنج شنبه 19 بهمن 1396 از ساعت 9.30 الی 14 بصرف ناهار شهرستان شاهرود، میامی، روستای فیروز آباد سلفی، مسجد امام حسن مجتبی (ع)
شهید محمدرضا عاشور

خاطراتی از حماسه غواص شهید محمدرضا عاشور

انگار اصلا فرو رفتن سنگ و تيغ را درون زخم‌هايش احساس نمي‌کرد. دوساعت سينه خيز رفت تا اين‌که بالاخره آمبولانسي پر از مجروح مي‌خواست حرکت کند. برادر اکبري آخرين مجروح را داخل ماشين گذاشت. يکي از بچه‌ها چشمش به رضا افتاد. لباسش گل آلود و خوني بود. زير بغلش را گرفت. «معطل من نشين! بقيه رو برسونين.»
نویسنده حسین نعیمی

«در داره بسته میشه»؛ خاطرات سردار شهید حاج محمود اخلاقی

در یکی از عملیات‌های شناسایی حاجی تصمیم گرفت با بچه‌ها برود داخل خاک عراق. از منطقه گیلان‌غرب شروع کردند و بعد از چند روز برگشتند. بعدها فهمیدیم که تا نزدیک شهر خانقین عراق پیش رفته بودند.

کرامات شهیدان؛(27) زيارت بعد از شهادت

برادرش او را در تابوت می گذارد و روى آن پارچه اى مى كشد و مى نويسد: محمدرضا عاشور اعزامى از گرمسار. سپس خود و خانواده براى مهيّا كردن مقدمات تشييع جنازه به تهران و از آنجا به گرمسار می روند. جنازه اين شهيد با بقيه شهدا به تهران منتقل مى شود ...
شهید والامقام مسعود شحنه

«میوه های بهشتی» خاطراتی از شهید مسعود شحنه

چند تا سیب انداختن توی بشکه آب تا وقتی من می‌رم آب بیارم وسوسه بشم و اونا رو بخورم اما نخوردم
شهید حسن اسکندری

«راه سعادت بخش» وصیتی از شهید حسن اسکندری

من به جبهه آمدم، تا دینم را به اسلام عزیز ادا کنم.خواهرانم شما هم موظفید همانند زینب( 3) پیام شهیدان را به گوش جهانیان برسانید
نویسنده علی رضا کلامی

«حسرت یک پلاک»؛ خاطرات شهید حسن حسنان

خیلی ها فهمید که دنیا بال پروازش را بسته و از جمله سعید که قاطی آنها شده بود. آن هم با حالی خوشی که داشت. همراه بود و پایه وقت هایی که دنبال بهانه ای می گشتیم برای دم گرفتن و سینه زدن.
به مناسبت سالگرد عروج عاشقانه جانباز شهید حاج علی شکر الهی

خاطراتی از جانباز شهید علی شکر الهی / هیچ چیزی مانع تلاش و موفقیت او نشد!

جانبازیش باعث نشد تلاشش رو از دست بده ، در زمینه های کار و تحصیل و... خلاصه هر کاری که وارد میشد موفق بود . ساعت ها روی ویلچر می نشست ، برای حرکت دادن ویلچر از کسی کمک نمیخواست! می گفت نمی خوام کسی به خاطر من اذیت بشه.
شهید والامقام محمود شاهورانی

توصیه شهید محمود شاهورانی / انقلابی ماندن مهمه!

خواهرم! حجاب برای زن ارزشه، هر قدر با حجاب‌تر باشین در جامعه، محبوب‌ترین
شهید محمدباقر اسدی نژاد

«مرگ یا شهادت» وصیتی از شهید محمدباقر اسدی نژاد

عالی تر اینکه، در راه خدا جنگ کند و شهید شود. به خدا توسل کن که سرپرست و ولی همه ما خداوند متعال است.
شهید سید ابراهیم سیادت

سفارش شهید سید ابراهیم سیادت به نماز فرزندان

دخترمون رو از همین حالا با خودت به نماز جمعه ببر. سّید مصطفی رو هم با داداشم بفرست. از داداش خواستم که هر وقت به جلسه ی دعا یا نماز می ره اون رو با خود
نویسنده محمد عزیزی

«حدیث آرزومندی»؛ زندگینامه سردار شهید حسن شوکت پور

شوکت پور پس از گفتن این حرف ها به طرف آنان دوید. عزیزی هم پشت سرش بود. به انها که رسیدند کمکشان کردند تا از داخل باتلاق نجات پیدا کنند. فقط یک نفر از رزمندگان درون باتلاق ماند و هر کاریمی کرد نمی توانست خود را به آن سمت که حسن می گفت بکشاند و هر لحظه بیشتر در باتلاق فرو می رفت و فریاد می کشید: «کمک!کمک!»
شهید والامقام حسین سنگسری

شهید حسین سنگسری مادرش را پیش فاطمه (س) رو سپید کرد

وضو گرفتم و دو رکعت نماز شکر خواندم. آخر پسرم عاقبت به خیر شده بود. بارها از او خواستم که پیش فاطمه ی زهرا رو سفیدم کند.

مختصری از زندگینامه شهید آرش نيك اقبال

آيه مباركه25 از سوره بقره كه مي فرمايد: ربنا افرغ علينا صبراً و ثبت اقدامنا وانصرنا علي القوم الكافرين. براي نيروگرفتن از كلام الهي بر قلب خود گذاشته بود اين آيه را با خون مطهر خويش رنگين نمود

مختصری از زندگینامه شهید حمداد داورپناه

شهید به سال 1352 در خانواده ای فقیر و مستضعف دیده به جهان گشود .
لحظه وداع رزمندگان وشهدای استان سمنان قبل از عملیات کربلای هشت

کلیپ/ لحظه تلخ وداع رزمندگان و شهدای استان سمنان

کلیپی از لحظه خداحافظی رزمندگان و شهدای استان سمنان
در سالروز شهادت شهید محمد تقی پیوندی منتشر می شود

گالری عکس شهید «محمد تقی پیوندی»

به عنوان بسيجی در جبهه حضور یافت. بيست و سوم دي 1365، در شلمچه بر اثر اصابت تركش به سر و پا، شهيد شد. پيكر وي را در گلزار شهداي زادگاهش به خاك سپردند.

کرامات شهیدان؛(7)لبيّك نور

چند روز بعد به سنگر ما در جزيره مجنون آمد و گفت: آمده ام با تو خداحافظى كنم و در حالى كه با من روبوسى میكرد، گفت: فلانى! من شهيد مى شوم مرا حلال كن...
شهدای دی ماه

مختصری از وصیتنامه شهید خدامراد زارع

در سال 1342 در روستاي بیرجان از توابع شهرستان ممسني از محروم ترين روستاي منطقه چشم به جهان گشود. خانواده اش مذهبي و معتقد بود.
معرفی کتاب

کتاب «چراغ راه»؛ زندگی‌نامه و خاطرات شهید «مهدی باقریان»

کتاب «چراغ راه»؛ به قلم حسن جلالی و سکینه صرفی، زندگی‌نامه و خاطرات شهید «مهدی باقریان» است.
طراحی و تولید: ایران سامانه