آخرین اخبار:
کد خبر : ۶۰۷۱۸۶
۱۳:۱۷

۱۴۰۴/۰۹/۲۰

عاشقانه هایی از جنس توسل و تاسی؛ نگاهی دوباره به ارادت شهدا به حضرت فاطمه زهرا(س)

نوید شاهد: رویاهای صادقانه، احوالات معنوی و سلوک رزمندگان دوران دفاع مقدس در توسل و تاسی به مقام والای اهل بیت (ص) و به طور خاص ارادت عمیق و قلبی شهدا به حضرت زهرا(س)  جلوه گر است. خاطرات، روایت ها و نوشته هایی که حکایت از عشق، معرفت و پیوند آنان با ام ابیها (س) دارد. به مناسبت 20 جمادی الثانی ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) و روز مادر نگاهی داریم به خاطراتی از ارادت و دلدادگی شهدا به حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها.


نوید شاهد: رویاهای صادقانه، احوالات معنوی و سلوک رزمندگان دوران دفاع مقدس در توسل و تاسی به مقام والای اهل بیت (ص) و به طور خاص ارادت عمیق و قلبی شهدا به حضرت زهرا(س)  جلوه گراست. خاطرات، روایت ها و نوشته هایی که حکایت از عشق، معرفت و پیوند  یاد ام ابیها (س) به شهادت طلبی در راه اسلام داشته است. به مناسبت 20 جمادی الثانی ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) و روز مادر نگاهی داریم به خاطراتی از ارادت و دلدادگی شهدا به حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها.

 

توسل حاج قاسم و غواص‌هایش به حضرت زهرا (س) 

شهید سپهبد حاج قاسم در وصیتنامه‌اش می نویسد: «خداوندا! ‌ای قادر عزیز و‌ ای رحمان رزّاق، پیشانی شکر شرم بر آستانت می‌سایم که مرا در مسیر فاطمه اطهر و فرزندانش در مذهب تشیّع، عطر حقیقی اسلام، قرار دادی و مرا از اشک بر فرزندان علی ‌بن ابی‌طالب و فاطمه اطهر بهره‌مند نمودی؛ چه نعمت عظمایی که بالاترین و ارزشمندترین نعمت‌هایت است؛ نعمتی که در آن نور است، معنویت، بی‌قراری که در درون خود بالاترین قرارها را دارد، غمی که آرامش و معنویت داد.»

بعد از شهادت حاج قاسم برای نخستین‌بار صحبت‌های سردار درباره کمک‌ها و محبت‌های حضرت زهرا به رزمندگان دفاع مقدس منتشر شد. شهید سلیمانی در این سخنان می‌گوید: «ما هر وقت در سختی‌های جنگ فشارها بر ما حادث می‌شد، اون وقتی که به صورت بسیار مظطری هیچ کاری ازمون برنمی‌آمد، پناهگاهی جز زهرا نداشتیم و ما هم پناهگاهمون زهرا بود.» آهنگران در خاطره‌ای از توسل حاج قاسم به حضرت زهرا (س) پیش از عملیات گفت: او به بچه‌ها گفته بود که به حاج صادق بگویید لطف کند روضه حضرت زهرا (س) بخواند، چون عملیات سختی پیش رو داریم. به نیرو‌ها گفته بود که اگر به حضرت زهرا (س) متوسل بشویم، ان‌شاءالله توجه و عنایتی می‌شود.

در این صحبت‌ها از یاد حضرت زهرا و ذکر «یا زهرا» در میان رزمندگان و قدرت و محبت مادری حضرت زهرا در مصائب عظیمِ جنگ تحمیلی یاد نموده است و جمعیت حاضر نیز زارزار می‌‌گریند. در کلیپ دیگری که از صحبت‌های حاج قاسم سلیمانی در موقعیت دیگری منتشر شده است. سردار دل‌ها می‌گوید: «همه حوادثی که بر سر حضرت زهرا آمده را در یک شب در عالم خواب دیدم. همه حوادث بر سر سیده زهرا آمده بود و همه‌چیز که سر منبر میگن، درب، آتش گرفتن و غیره، در عالم رؤیا دیدم.»


 رمز پیروزی در کربلای 5

 محمد اسلامی نسب که در عملیات کربلای ۴ در پنج‌ضلعی (شلمچه) به شهادت رسید، قبل از شروع عملیات کربلای ۴، در مصاحبه‌ای با تبلیغات لشکر پیش‌بینی کرده بود که ما در عملیات پیش رو پیروز خواهیم شد. من می‌دانم کسی اینجا ما را پیروز می‌کند که من هر وقت نام ایشان را می‌برم، از خود بی‌خود می‌شوم و می‌دانم در این عملیات این بزرگوار ما را پیروز خواهد کرد. پیش‌بینی آن شهید بزرگوار در مورد محور عملیاتی لشکر لشکر ۱۹ فجر شیراز درست بود و برخلاف همه، پیش‌بینی‌هایی که در مورد شکست صددرصدی ما در منطقه شلمچه وجود داشت، با عنایت خداوندی، توسل امثال اسلامی نسب به بانو فاطمه زهرا (س) و به همت و شجاعت رزمندگان لشکر و دلاوری‌های بچه‌های تیپ ۵۷ ابوالفضل (ع) پیروز میدان بودند.
نقل است که آن شهید  گفته بود: من در عملیات والفجر ۸ هم به ایشان متوسل شدم واز ایشان خواستم در فاو ما را پیروز کند. رمز عملیات والفجر ۸ هم یا فاطمه الزهرا (س) بود. 
در عملیات کربلای ۵ هم رمز عملیات یا زهرا (س) بود؛ پیش‌بینی ایشان درست از آب درآمد. در واقع آن شهید بزرگوار پیروزی کربلای ۵ را پیش‌بینی کرده بود. ( راوی: محمد نبی رودکی؛ فرمانده لشکر ۱۹ فجر شیراز) 


مین ها عمل نکردند

شب عملیات، نزدیک خاکریز عراقی‌ها به میدان مین برخورد کرده بودند. هرچه می‌گشتند، معبرش را پیدا نمی‌کردند. حاج عبدالحسین برونسی سر درگم بود و چهل–پنجاه متر آن‌طرف‌تر، یک گردان نیرو منتظر دستورش. می‌گفت: «متوسل شدم به حضرت زهرا (س). دلم شکست، گریه‌ام گرفت. نمی‌دانم چند دقیقه گذشت. بی‌اختیار دستور حمله را صادر کردم.» محمدرضا فداکار می‌گفت: «آن شب حتی یک مین هم عمل نکرد. چند روز بعد، سه نفر از بچه‌ها رفتند طرف همان میدان مین. پای یکی‌شان بر اثر انفجار مین قطع شد. میدان پر بود از مین‌های ضدنفر؛ کلاه‌خود را که پرتاب می‌کردیم، مین‌ها به یک‌باره منفجر می‌شدند.» راوی: همرزم شهید، کتاب خط عاشقی ۲

بچه های زهرا (س) در گردان یا زهرا (س)

شهید محمدرضا تورجی‌زاده از بس که شیفته‌ی حضرت زهرا (س) بود، به سادات هم ارادت ویژه‌ای داشت. گردانی داشت به نام «یا زهرا (س)» که بیشتر نیروهایش از سادات بودند.
داشت سوار تویوتا می‌شد که برود.رفتم جلو و گفتم: «برادر تورجی! می‌خواهم بیایم گردان یا زهرا (س).»گفت: «شرمنده، جا نداریم.» گفتم: «مگر می‌شود گردانِ مادرمان برای ما جا نداشته باشد؟»
تا فهمید سیدم، پیاده شد، خودش برگه‌ام را برد پرسنلی و اسمم را نوشت. یک روز هم رفتم مرخصی بگیرم، نمی‌داد. نقطه‌ضعفش را می‌دانستم. گفتم: «شکایتت را به مادرم می‌کنم.»
از سنگر که آمدم بیرون، پا برهنه و با چشمان اشک‌آلود آمده بود دنبالم، با یک برگه‌ی مرخصی سفیدامضاء. گفت: «هر چقدر خواستی بنویس، اما حرفت را پس بگیر.» (راوی: سید احمد نواب، کتاب خط عاشقی ۲)

دست حضرت زهرا(س) بر سر حاج احمد کاظمی

شهید احمد کاظمی فاتح خرمشهر در عملیات بیت‌المقدس، ترکش خورده بود به سرش. اصرار داشت سرپایی مداوایش کنند. پزشک که زخم عمیقش را دید، بستری‌اش کرد. بر اثر خون‌ریزی زیاد از هوش رفت؛ اما یک‌باره به هوش آمد و گفت: «بلند شو برویم!» اصرار کردم و دلیل این تصمیم را پرسیدم. گفت: «می‌گویم به شرط اینکه تا زنده‌ام به کسی نگویی. در اتاق عمل خوابیده بودم که حضرت زهرا (س) از در وارد شدند. دستی به سرم کشیدند و گفتند: بلند شو! چیزی نیست. بلند شو برو به کارهایت برس.» راوی: آقای خانزاده، کتاب خط عاشقی ۲

 

تفحص شهدا با مدد زهرا(س)

سال ۱۳۷۲ بود. در محور فکه، محدوده‌ی ارتفاعات ۱۱۲ مشغول تفحص بودیم؛ اما شهدا به ما روی خوش نشان نمی‌دادند. شب به حضرت زهرا (س) متوسل شدیم.در دلم گفتم: «اگر قابل می‌دانید، عنایتی کنید تا شهدا نظری بکنند وگرنه برگردیم.» فردا که با رمز «یا زهرا (س)» و توسل به ایشان کار را شروع کردیم، نگاهم به یک استخوان بند انگشت دوخته شد.زمین را که خاک‌برداری کردیم، پیکر دو شهید گمنام کنار هم پیدا شدند. پشت پیراهن‌هایشان نوشته شده بود: «می‌روم تا انتقام سیلی زهرا (س) بگیرم.» راوی: سید بهزاد پدیدار، کتاب خط عاشقی 

 

ارادت شهید عبد المهدی مغفوری به نام حضرت فاطمه (س)


عبد المهدی ارادت ویژه ای به حضرت زهرا (س) داشت. به طوری که حتی حرمت اسم فاطمه را هم نگه می داشت.
یک روز به من گفت: چند فرزند دختر داری؟ گفتم: پنج فرزند. گفت: آیا اسم هیچ کدام از آنها را فاطمه گذاشته ای؟ بهترین نام برای دختر فاطمه است.
دختر دومم مدام کفش هایش را گم می کرد و پا برهنه می آمد خانه. روزی باهم داشتیم می رفتیم مسجد جامع. باز کفش هایش را گم کرده بود و پا برهنه می آمد.
گفت: بابا! اگر پاهایم زخم بشود، فرش های مسجد نجس می شود چه کار کنم؟ عبد المهدی بغلش کرد.
به عبد المهدی گفتم: این دختر زیاد کفش هایش را گم می کند، یک بار دعوایش کن حواسش را جمع کند.
گفت: چون هم نام فاطمه زهرا (س) نمی توانم بهش چیزی بگویم.
راوی: زهرا سلطان زاده؛ همسر شهید

 

جلوه محبت حضرت زهرا (س) در زندگی شهید مصطفی اردستانی


داشت از مأموریت بر می گشت که بال هواپیمایش مورد اصابت قرار گرفت.
می گفت: متوسل به حضرت زهرا (س) شدم. در همین حال  کسی را مقابلم احساس کردم که که گفت: «شما با خیالت راحت به پروازت ادامه بده». هواپیما را که دوباره کنترل کردم، همه چیز عادی بود.
فرمان هواپیما را دستم گرفتم و فرامینی را که تا قبل از این از دستم خارج شده بود را اجرا کردم.
تا خود پایگاه گریه کردم.
می گفت: ما هر چه داریم، از کَرَم فاطمه و اولاد اوست.
راوی: خواهر  شهید
کتاب خط عاشقی ۲ (خاطرات عشق شهدا به حضرت زهرا س

 

با ذکر یا زهرا (س) خواهم رسید

درگیری با ضد انقلاب بود و شهیدان کشوری و شیرودی از هوا نیروز به کمک آمده بودند.
شهید احمد کشوری نه سوختی برایش مانده بود و نه مهماتی؛ اما پر بود از توسل به حضرت زهرا (س). با بالگرد افتاده بود دنبال یک ماشین پر از ضد انقلاب و با اسکیت بالگرد فرستادشان ته دره.

تماس گرفتم و گفتم هر جا هستی بنشین، سوخت نداری که به پایگاه برسی.
گفت: گرچه چراغ هشدار اتمام سوخت هم روشن شده، اما با ذکر یا زهرا (س) خواهم رسید.
یک ساعت بعد با نا امیدی سراغش را گرفتم. با ذکر یا زهرا (س) رسیده بود. صحیح و سالم.
راوی: شهید علی صیاد شیرازی

 

انتهای گزارش


گزارش خطا

ارسال نظر
طراحی و تولید: ایران سامانه