شهیدان دانشی و شفیع نصب در غربت به شهادت رسیدند

به گزارش نوید شاهد همدان، شهدای عزیز در هر گوشه و نقطه ایران اسلامی برای ماندگاری و دفاع از کیان ایران اسلامی ایستادگی کرده و جان عزیزشان را در راه وطن فدا کردند تا جمله «حب الوطن من الایمان» از رسول اکرم (ص) را معنی ببخشند.
خلیفه پورحاتمی از آزادگان استان کهکیلویه و بویر احمد درباره شهیدان «سلیمان دانشی و علی قجر شفیع نصب» میگوید:
در تیرماه ۱۳۶۷ در خط مقدم جزیره مجنون مستقر و در حال حراست از کشور بودیم. گردان ما ۹۰ نفر بودند که ۸۰ نفر از آنها پاسدار، پنج نفر بسیجی و مابقی سرباز سپاه بودند.
در ساعت ۴ صبح چهارم تیرماه آتش دشمن بر سر ما ریخته شد و طی دو ساعت توانستند دورتا دور ما را محاصره کنند و به خط دوم هم نفوذ پیدا کنند و در این میان گردان ما دورتادور حلقه محاصره دشمن به دام افتاد.
ساعت ۷ و نیم صبح بو که از همه جهت تحت محاصره قرار گرفتیم، مهمات ما تمام شده بود و راهی جز تسلیم شدن نداشتیم و به دستور جانشین گردان تسلیم شدیم، در هر سنگر ۴ نفر قرار گرفته و در انتظار سرنوشتی نامعلوم بودیم.
تعدادی از فرماندهان و نیروهای زبده گردان به شهادت رسیده بودند و ما نیز به تقدیر الهی اسیر شدیم. شهید «علی قجر شفیع نصب» در سنگر ما بود که با محاصره و نزدیک شدن عراقیها جهت دستگیری ما به یکباره فریاد زد من اسیر نمیشوم و ایستاد و مشغول شلیک به عراقیها شد که آنها نیز با سنگدلی تمام پیکر علی قجر را سراسر گلوله کردند.

شهید علی قجر شفیع نصب
پس از اسارت و عبور از شط در کنار یکی از تانکهای عراقی مستقر شدیم و یک روز در کنار همان تانک ماندیم، گرمای هوا، رطوبت شط، خستگی، جراحات برخی از رزمندگان، تشنگی همه و همه صحنه دردناکی را برایمان رقم زده بود که هنوز بعد از این همه سال فراموش شدنی نیست.
پس از یک روز ما را به سمت الاماره و شهرک الباروت بردند. شهید دانشی به شدت مجروح شده بود و بااین حال مقاومت میکرد. در الاماره که رسیدیم شب دوم از شدت خونریزی به شهادت رسید و عراقیها وقتی پیکر بی رمقش را دیدند او را در پتو پیچاندند و از آسایشگاه موقتی که در آنجا بودیم بیرون بردند و ما هرگز نفهمیدیم که سلیمان را در کجا به خاک سپردند.

شهید سلیمان دانشی