شیخ ابراهیم با لب تشنه به شهادت رسید
به گزارش نوید شاهد لرستان، شهید «ابراهیم نجفی» یکم مهر ماه ۱۳۰۸، در روستای معزآباد از توابع شهرستان رودان دیده به جهان گشود. پدرش احمد، کارگری میکرد و مادرش آمنه نام داشت. در حد خواندن و نوشتن سواد آموخت. او نیز کارگر بود. سال ۱۳۳۰ ازدواج کرد و صاحب یک پسر و چهار دختر شد. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. دهم اردیبهشت ۱۳۶۱ غریبانه به شهادت رسید و سالها اثری از پیکرش به دست نیامد.

رضا مظهری آزاد و علی ضیغمی نژاد در بیان ویژگیهای شخصیتی این شهید عزیز و نحوه شهادت وی اینگونه روایت میکنند:
ابراهیم نجفی سال ۱۳۰۸ در معزآباد شهرستان رودان متولد شد. وی در مسجد محله به شیخ ابراهیم مشهور بود. سر اعتقاداتش با کسی شوخی نداشت با آن سن بالایش بسیار صبور بود و قلب رئوفی داشت، به همین خاطر مردم صدایش میکردند شیخ ابراهیم.
بیست و یکم اردیبهشت ۱۳۶۱ در جریان آزادسازی خرمشهر و در پاسگاه زید به شهادت رسید. سالها خبری از او نشد و کسی هم از سرنوشتش خبری نداشت تا زمان بازگشت اسراء و بیان روایت اسارت ٢٣ نوجوان اسیری که در همان تاریخ به اسارت درآمده بودند و آنان را برای تبلیغات پیش صدام برده بودند.
نوجوانان آزادشده نحوه اسارتشان را این طور تعریف کردند: تاآخرین گلوله جنگیدیم چیز دیگری حتی یک تیر هم نداشتیم. تشنه و گرسنه طوری که نای ایستادن هم نداشتیم، پیرمرد مسنی همراه ما بود که در آن شرایط که در محاصره دشمن بودیم، حاضر نشد تسلیم شود.
وقتی تیرهایش را که رگباری به سمت عراقی شلیک میکرد، تمام شد، از پشت خاکریز بلند شد. دستانش را پر از سنگ کرد و به طرف عراقیها پرتاب میکرد هر چه به او اشاره می کردند که این کار را نکن، فایده نداشت.
سربازهای بعثی یکباره این پیرمرد را به رگبار بستند، آنقدر تیر به زده بودند که بدنش مثل آبکش شده بود. او هم مثل ما تشنه و گرسنه بود و با همان لبهای تشنه به شهادت رسید.
آن پیرمرد کسی نبود جز شیخ ابراهیم نجفی، شهیدی که سالها مفقودالاثر است، اما صدای اذان و نگاهش به همه یاد داد بر سر اصول و اعتقاداتمان نباید با هیچ کس معامله کرد و کوتاه آمد، حتی در بدترین شرایط نیز نباید تسلیم شد.
انتهای پیام/