آخرین اخبار:
کد خبر : ۶۰۵۳۵۸
۰۷:۴۸

۱۴۰۴/۰۹/۲۶
گفت‌وگو نوید شاهد قزوین با جانباز ۷۰ درصد «داود مرادی» مطرح شد

از کشاورزی تا خط مقدم جبهه؛ روایت یک جانباز از زندگی در ناملایمات

جانباز ۷۰ درصد «داود مرادی»، کودکی را در دل طبیعت سخت روستا گذراند و جوانی را در سخت‌ترین جبهه‌های نبرد. این جانباز بزرگوار امروز، روایتگر استقامتی است که از مزرعه پدر آغاز شد و در سنگر‌های دفاع از میهن به اوج رسید.


از کشتزار تا خط مقدم جبهه؛ روایت یک جانباز از زندگی در ناملایمات

به گزارش نوید شاهد استان قزوین، داود مرادی؛ مردی که سه دهه است عنوان جانباز ۷۰ درصد را با افتخار یدک می‌کشد. وی با سادگی و صمیمیت مثال‌زدنی از روز‌های سخت کودکی، انقلاب، سربازی، اعزام به جبهه و مجروحیت، و سپس زندگی مستقل و موفق بودنش پس از جنگ سخن گفت. روایتش، همراه با خنده‌ها و لحظات مکث طولانی برای یادآوری خاطرات تلخ و شیرین، تصویر واقعی جنگ و اثرات آن بر زندگی یک انسان را به نمایش می‌گذارد. با ما همراه باشید.

نوید شاهد استان قزوین: خودتان را معرفی کنید؟

جانباز ۷۰ درصد داود مرادی: داود مرادی، جانباز ۷۰ درصد هستم. سال ۱۳۴۰ در روستای ابراهیم‌آباد، بشاریات به دنیا آمدم. پدرم کشاورز بود.

نوید شاهد استان قزوین: از دوران کودکی چیزی به خاطر دارید؟

جانباز ۷۰ درصد داود مرادی: بچگی ما پر از کار و بازی‌های ساده بود. دنبال گوسفند و گاو می‌رفتیم، گل و خاک را جمع می‌کردیم و تو حیاط برای خودمان بازی می‌کردیم. پابرهنه بودیم، نه کفش داشتیم و نه امکانات خاصی. با همین چیز‌های ساده، زندگی و سرگرمی خودمان را می‌ساختیم.

نوید شاهد استان قزوین: تحصیلات‌تان چقدر بود؟

جانباز ۷۰ درصد داود مرادی: ششم ابتدایی درس خواندم چرا که امکانات نبود به شهر برویم و درس بخوانیم. همان مدرسه روستا کافی بود. امکانات تحصیل در روستا ضعیف بود، اما درس را تا حد توان‌مان ادامه دادیم.

نوید شاهد استان قزوین: از همان ابتدا کار می‌کردید؟

جانباز ۷۰ درصد داود مرادی: بله. از بچگی کار ما، کشاورزی و دامداری بود. پرورش گاو و گوسفند و باغداری به هر حال بچه کشاورز بودیم، زندگی ساده و در عین حال سخت داشتیم.

دوران انقلاب و نوجوانی

نوید شاهد استان قزوین: زمان انقلاب کجا بودید؟

جانباز ۷۰ درصد داود مرادی: من قزوین بودم، پیش مادربزرگم. مادربزرگم پیر بود و نیاز به مراقبت داشت. همین‌طور که مراقبش بودم، گاهی برای تظاهرات انقلاب بیرون می‌رفتم، اما مادربزرگم گاهی مانع می‌شد.

نوید شاهد استان قزوین: چند ساله بودید؟

جانباز ۷۰ درصد داود مرادی: هفده - هیجده ساله بودم. بزرگ شده بودم و مسئولیت‌ها را حس می‌کردم.

ازدواج و آغاز زندگی

نوید شاهد استان قزوین: چه سالی جانباز شدید؟ چه زمانی ازدواج کردید؟

جانباز ۷۰ درصد داود مرادی: سال ۱۳۶۰ جانباز شدم و سال ۱۳۶۱ ازدواج کردم.

سربازی و ورود به جنگ

نوید شاهد استان قزوین: چگونه از آغاز جنگ مطلع شدید؟

جانباز ۷۰ درصد داود مرادی: من سال ۱۳۵۹ به سربازی رفتم. دو ماه یا چهل و پنج روز آموزش در شاهرود دیدم و سپس به تیپ ۸۴ خرم‌آباد فرستاده شدم. از آنجا هم به دشت عباس اعزام شدیم. تا دی ماه سال ۱۳۶۰، هجده ماه در جبهه بودم و همان جا جانباز شدم.

نوید شاهد استان قزوین: سپاه رفتید یا ارتش؟

جانباز ۷۰ درصد داود مرادی: ارتش بودم، چون سپاه هنوز تشکیل نشده بود.

نوید شاهد استان قزوین: روز اول اعزام خاطره‌ای دارید؟

جانباز ۷۰ درصد داود مرادی: از قزوین سوار شدیم و مستقیم به شاهرود رفتیم. از پادگان دروازه رشت حرکت کردیم و به جبهه اعزام شدیم. روز‌های اولیه، همه چیز سخت و نا واضح بود. سرباز بودیم و اطلاعات کافی نداشتیم. اما پیاده به جبهه رفتیم و در اولین خطوط مقدم بودیم.

مجروحیت و روز‌های سخت جنگ

نوید شاهد استان قزوین: در جبهه مجروح شده بودید؟

جانباز ۷۰ درصد داود مرادی: سال ۱۳۶۷ در بانه بودم، که مجروح شدم دوباره بعد از مجروحیت با داشتن دو فرزند از سوی بسیج به جبهه رفتم. زمانی که قطعنامه امضا شد در جبهه بودم.

نوید شاهد استان قزوین: نظر خودتان درباره قطعنامه چه بود؟

جانباز ۷۰ درصد داود مرادی: مطیع تصمیم بزرگان بودم. هر چه تصمیم می‌گرفتند، ما سربازان باید پیروی می‌کردیم.

نوید شاهد استان قزوین: چگونه جانباز شدید؟

جانباز ۷۰ درصد داود مرادی: خمپاره به کالیبر ۵۰ که سرگروهش بودم، خورد. کالیبر سه تکه شد و من مجروح شدم. مرا به اهواز آوردند، به هوش آمدم و دوباره بیهوش شدم. در بیمارستان مصطفی خمینی(ره) بستری شدم. حدود چهل روز خانواده‌ام از حال من خبر نداشتند.

نوید شاهد استان قزوین: همراهتان در جبهه کسی بود؟

جانباز ۷۰ درصد داود مرادی: بله، یکی از دوستان آموزشی از اردبیل، فارسی بلد نبود، مثل من ترک بود. با هم بودیم. روزی که خمپاره آمد و شهید شد، آن قدر دردناک بود که فقط نشستیم و گریه کردیم.

نوید شاهد استان قزوین: خانواده از حال شما چگونه مطلع شدند؟

جانباز ۷۰ درصد داود مرادی: یک جانباز دیگر از قزوین، محمد اینانلو، به خانواده‌ام اطلاع داد. مادرم آمد و من را ملاقات کرد. پدرم آن زمان در قید حیات بود، اما حالا هر دو از دنیا رفته‌اند.

زندگی بعد از جنگ

نوید شاهد استان قزوین: بعد از جنگ زندگی چطور گذشت؟

جانباز ۷۰ درصد داود مرادی: از نظر اقتصادی تلاش کردم مستقل باشم. کشاورزی کردم، گلخانه زدم و حتی از بنیاد هیچ کمکی نگرفتم. زندگی‌ام را خودم ساختم و محتاج کسی نشدم. حقوق جانبازی را برای خانواده‌های بی‌سرپرست خرج می‌کنم.

نوید شاهد استان قزوین: نگاه مردم به جانبازان چگونه است؟

جانباز ۷۰ درصد داود مرادی: بعضی‌ها فکر می‌کنند جانبازان همه چیز را دریافت می‌کنند، اما باید روزی، را خودت درآوری. من هم کار می‌کنم و زندگی خود و خانواده را می‌چرخانم.

زندگی شخصی و خانواده

نوید شاهد استان قزوین: درباره همسرتان بگویید.

جانباز ۷۰ درصد داود مرادی: خدا را شکر همسرم خوب است و صاحب سه فرزند شدیم. فرزندم دکتری کشاورزی دارد و من خودم هم پنج هزار متر گلخانه دارم.

پیام و آرزو

نوید شاهد استان قزوین: سخن آخر شما؟

جانباز ۷۰ درصد داود مرادی: ما می‌خواهیم سرباز صاحب‌الزمان(عج) باشیم و امیدوارم ظهورش را ببینیم. مسئولان خدمت به مردم و رفتار خوب با دیگران را فراموش نکنند.

گفتنی است مصاحبه با جانباز ۷۰ درصد داود مرادی، تصویر یک رزمنده صبور و پرتلاش را ارائه می‌دهد؛ مردی که از کودکی سختی کشیده، در انقلاب و جنگ شرکت کرده، مجروح شده و با صبر و اراده، زندگی خود و خانواده‌اش را اداره کرده است. روایتش نه تنها تصویری از جبهه و جنگ، بلکه درس استقامت، استقلال و مسئولیت‌پذیری را برای نسل‌های بعدی به همراه دارد.

از کشتزار تا خط مقدم جبهه؛ روایت یک جانباز از زندگی در ناملایمات

 


گزارش خطا

ارسال نظر
طراحی و تولید: ایران سامانه