آخرین اخبار:
کد خبر : ۶۰۵۲۰۳
۱۰:۱۳

۱۴۰۴/۰۸/۲۷
خواهر شهید«علی‌اکبر صادقیان»؛

مادرم همیشه فرزندانش را با القاب زیبا خطاب می‌کرد

«مادرم همیشه فرزندانش را با القاب و الفاظ زیبا خطاب می‌کرد و پسوند و پیشوندهای خوب به ‌کار می‌برد؛ علی‌اکبر را هم علی یا اکبر صدا نمی‌کرد بلکه می‌گفت علی‌اکبر جان ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید «علی‌اکبر صادقیان» است که تقدیم حضورتان می‌شود.


مادرم همیشه فرزندانش را با القاب زیبا خطاب می‌کرد

به گزارش نوید شاهد استان قزوین، شهید «علی‌اکبر صادقیان»، پنجم مهر ماه سال ۱۳۴۱، در شهر قزوین به دنیا آمد، پدرش محمدعلی، کارگری می‌کرد و مادرش صفورا نام داشت، تا پایان دوره کاردانی در رشته تربیت معلم درس خواند و معلم بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت، دهم اردیبهشت سال ۱۳۶۵، در فاو عراق بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید و مزار مطهرش در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.

زهره صادقیان خواهر شهید علی‌اکبر صادقیان روایت می‌کند: منزل ما در محله راه ری قرار داشت به فاصله یک کوچه از مسجد سنجیده سر کوچه‌مان بقالی کوچک و جمع‌وجوری بود که توسط مردی جوان و مادر سیدش به نام خانم آقا اداره می‌شد. این مادر و پسر با اهل محله خودمانی و خون گرم رفتار می‌کردند و مشتری‌ها را راضی و خشنود نگه می‌داشتند.

مادرم در دوران بارداری برادر بزرگم خواب عجیبی دیده بود او در خواب به بقالی سر کوچه می‌رود و خرید می‌کند. خانم آقا می‌پرسد صفورا جان هنوز بارت را زمین نگذاشته‌ای مادر جواب می‌دهد خیر. خانم آقا می‌گوید: پسر می‌آوری! نامش را بگذار شبه پیغمبر. سپس یک شاخه گل لاله به دست مادرم می‌دهد در راه خانه بادی می‌وزد و گل لاله را پرپر می‌کند مادر با ناراحتی می‌نشیند تا گلبرگ‌ها را از روی زمین جمع کند که ناگهان از خواب می‌پرد.

برادرم که در مهر ماه ۴۱ به دنیا آمد والدینم به یُمن این رؤیای صادقه برایش اسم علی‌اکبر را انتخاب کردند. مادرم همیشه فرزندانش را با القاب و الفاظ زیبا خطاب می‌کرد و پسوند و پیشوند‌های خوب به کار می‌برد؛ علی‌اکبر را هم علی یا اکبر صدا نمی‌کرد بلکه می‌گفت علی‌اکبر جان. من در سال ۴۹ متولد شدم و از دوران کودکی تا لحظه شهادت برادرم همیشه مادر را دلواپس او می‌دیدم.

منبع: کتاب راز گل لاله

مادرم همیشه فرزندانش را با القاب زیبا خطاب می‌کرد


گزارش خطا

ارسال نظر
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه