در آسمانی و خاک، آشنای غربت توست...

به گزارش نوید شاهد، سوم آبان 1359 در آغاز دومین ماه از دفاع و مقاومت دلیرانه و مظلومانه ملت ایران در برابر تجاوز ارتش بعثی به پشتوانه و پشتگرمی جهان سلطه و استکبار، امیری از قافله پروازیان و آسمانیمردان و از قبیله عقابان تیزپرواز قلهنشین، پرواز به بینهایت آغاز کرد و از دل آتش بال بر بلندای ابدیت گشود. امیر سرلشکر خلبان شهید «نصرالله اصیل ادب» از چهره های برجسته نیروی هوایی و از خلبانان حماسه ساز شرکت کننده در عملیات «کمان 99» در اولین روز و اولین ساعات آغاز جنگ تحمیلی و تجاوز وحشیانه دشمن خونخوار بعثی به حریم مقدس این سرزمین است. عملیاتی که به «140 فروندی» مشهور شد و در نخستین روز دفاع فرزندان غیرتمند ایران و پاسخ به شرارت اهریمنان، ماشین جنگی متجاوز را زمینگیر کرد و ساختار اقتصادی حاکمیت دیکتاتور عراق را تا ماهها بعد، دچار بحران و مخاطره جدی ساخت. در تحلیل نقش و تاثیرات نیروی هوایی و عملیاتهای پروازی سرنوشت ساز و تعیین کننده آن در طول هشت سال دفاع مقدس، باید گفت که اگر خلبانان نیروی هوایی و پشتیبانیهای آنان نبود، شاید بسیاری از عملیاتهای دریایی و زمینی مانند عملیات مروارید و والفجر ۸ نیز به نتایج مورد انتظار نمیرسید.

این نیرو از پایان دفاع مقدس تا کنون نیز در عرصههای خودکفایی صنعت و فنآوری دفاعی بومی، ساخت و تولید و روزآمدسازی تجهیزات جدید نظامی نیز از نیروهای پیشگام در نیروهای مسلح به شمار میرود. این نیروی سرافراز و پیشتاز، از نخستین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی و بعدها در طول دفاع مقدس علاوه بر عملیاتهای مهمی چون: حمله به الولید یا اچ ۳، حمله به اوسیراک، کمان ۹۹، بمباران شهر کوت و ناصریه و بسیاری دیگر از عملیاتها نقش مهمی در تضعیف و انهدام توان نظامی ارتش بعثی داشت و در این راه شهدای بسیاری را نیز تقدیم این کشور و ملت نمود. نخبگان نیروی هوایی ارتش توانستند با بهره از هوشمندی و تدبیر و دید راهبردی و راهگشای خود، عملیاتهای بسیاری را علیه دشمن بعثی طراحی و اجرا کنند که تا آن زمان شاید نظیر آن در دنیا وجود نداشت.

با توجه به فروپاشی ساختار گذشته ارتش و نبود بسیاری از فرماندهان گذشته و اعدام یا حذف آنان از بدنه این نیرو، فقدان تجربه کافی در نیروهای جوان و تازه نفس، حوادثی چون کودتای نوژه و تبلیغات پر سر و صدای گروهکهای ضد انقلابی و بعضی از نیروهای تندرو و افراطی اما ناآگاه داخل جریان انقلاب و حتی درون ساختار حاکمیت مبنی بر انحلال یا تضعیف قدرت ارتش و عدم آمادگی در مقابل تحرکات دنباله دار و مستمر رژیم بعثی عراق از ماهها پیش از شروع رسمی و علنی جنگ در مرزها و تحریکات قومی در خوزستان و تهدیدهای مکرر و نقض پیمان 1975 الجزایر و بهره دشمن از اختلافات داخلی و جناحی در ایران و تنش میان رئیس جمهور وقت و نهادهای حاکمیتی همچون دولت و مجلس و قوه قضاییه، و... که مجموع این عوامل، در یک محاسبه منطقی، میتوانست به تحقق هدف دیکتاتور بغداد از فتح سه روزه تهران و اشغال کامل ایران، از بین رفتن قدرت بازدارندگی، آمادگی و توان دفاعی و قابلیت پاسخگویی ارتش و قوای مردمی به تجاوز دشمن و نیز بلاتکلیفی و سردرگمی در فرماندهی میدانی و عملیاتی منتهی شود، همانگونه که همین تصورات و جمع بندیها هم دشمن را به خیال تجاوز به ایران انداخته بود و ظاهرا محاسباتش هم درست چیده شده بود و قاعدتا باید به نتیجه مورد نظر هم میرسید، اما معادله، یکباره با شجاعت و غیرت خلبانان نیروی هوایی و عملیات بزرگ آنان که ضربهای کاری و کوبنده بر حیثیت، فضاسازی و صحنهآرایی دشمن بود، تغییر کرد و موازنه از دست متجاوز خارج شد و مدافعان کشور توانستند بر اوضاع مسلط شده و توان خود را بازیابی و بازسازی کنند. در این میان، نوابغ و نخبگان نیروی هوایی نه تنها با این عملیاتها توانستند دشمن بعثی را مجبور به پذیرش شکست کنند، بلکه کارشناسان نظامی جهان را نیز به حیرت و اعجاب از این حماسه، هوش و همت، واداشتند. شهید اصیل ادب نیز از این دلیرمردان بود که پیکرش غریبانه از آبان 59 در غربت و دور از خاک وطن است اما نامش ذکر نور و نسیم و باران و برگ است تا همیشه...

رتبه ممتاز خلبانی «جت ۳۷-T»
امیر سرلشکر خلبان شهید نصراله اصیل ادب در دومین روز از فروردین ماه سال ۱۳۳۲ در روستای خالدآباد در جنوب ورامین چشم به جهان گشود. ۷سال بیشتر نداشت که به همراه خانواده به تهران مهاجرت کرد و در یکی از مناطق جنوبی این شهر ساکن شد. با پایان دوران تحصیلات ابتدایی، وارد دبیرستان اتابکی شده و دیپلم خود را از این آموزشگاه اخذ کرد و سپس راهی خدمت سربازی شد.

نصراله سال ۱۳۵۳ در پایان خدمت سربازی، به دلیل علاقه فراوان، در امتحانات دوره خلبانی شرکت کرد و توانست با نمره بالایی در دانشکده خلبانی نیروی هوایی ارتش پذیرفته شود. او دوره مقدماتی پرواز را در فرودگاه قلعهمرغی طی کرد و سال ۱۳۵۴ برای گرفتن گواهینامه پرواز با جتهای آموزشی، به آمریکا اعزام شد و دورههای مربوط به پرواز با انواع هواپیماهای آموزشی از جمله ۳۷-T و ۳۸-T را در پایگاههای مختلف، با موفقیت طی کرد، به طوری که در دوره جت ۳۷-T در بین دانشجویان، رتبه ممتاز را به دست آورد. پس از پایان دوره آموزشی به کشور بازگشت و جهت دورههای تکمیلی مربوط به جنگنده ۵-F و سایر مأموریتهای نظامی در پایگاههای تبریز، چابهار و دزفول خدمت کرد.

قهرمان «البرز»، مامور بمباران «ناصریه» عراق
از تابستان سال ۱۳۵۹ بموازات تشدید تنش بین ایران و عراق، درگیریهای مرزی بین دو کشور افزایش یافت و پایگاه دزفول در حالت آماده باش قرار گرفت. روز ۳۱ شهریور، جنگندههای عراقی به پایگاههای هوایی ایران، از جمله دزفول هجوم بردند و تنها خسارت اندکی را به بار آوردند. تمام پایگاه در پاسخ به این تهاجم یکپارچه به حرکت درآمد تا در طرح از قبل پیش بینی شده نیروی هوایی موسوم به «البرز»، توان هوایی دشمن را نابود کنند. پیش از طلوع آفتاب اول مهرماه سال ۱۳۵۹ تعداد 140 فروند جنگنده از پایگاههای مختلف کشور جهت بمباران فرودگاههای نظامی رژیم بعثی عراق به پرواز درآمده و به سوی مناطق حساس عراق حرکت کردند. از پایگاه دزفول، ۴۰ فروند جنگنده ۵-F در این عملیات حضور داشتند که شهید نصراله اصیل ادب که خلبانی یکی از همین هواپیماها را به عهده داشت و توانست با موفقیت بالا پایگاه هوایی ناصریه را بمباران کند.

پرواز برای زمینگیر کردن دشمن در جنوب
ماموریتهای این خلبان شجاع از فردای این عملیات حماسی، ادامه و افزایش یافت. به دلیل نبود قوای کافی زمینی، دشمن به سرعت به سمت شمال خوزستان یعنی دزفول پیشروی کرد و هدفش تصرف شهرهای اندیمشک، دزفول، پایگاه هوایی این شهر و سایر تاسیسات نظامی و در نهایت، گلوگاه شمالی خوزستان بود. چون احتمال سقوط پایگاه به دست دشمن میرفت، دستور تخلیه و تخریب پایگاه وحدتی دزفول صادر شد. در این میان، تنها روزنه امید برای عبور از این عقبه سخت و دشوار، خلبانان نیروی هوایی و جنگندههایشان بودند؛ ۱۰۷ نفر از خلبانان پایگاه، از جمله خلبان «اصیل ادب»، در یک اقدام خطرناک و خارج از اصول پروازی، هم قسم شدند تا با پروازهای کوتاه مدت در ارتفاع پایین، حداکثر مهمات را برسر دشمن فروریخته و مانع رسیدن او به اهدافشان شوند. اینگونه بود که جنگندههای ۵-F «تایگر» به جنگ تانکها و نیروهای زرهی دشمن رفتند و با بمبارانهای شدید خود، قوای دشمن را در کرانه غربی رود کرخه متوقف کردند تا نیروهای زمینی ایران در منطقه بتوانند خط دفاعی محکمی تشکیل داده و دزفول و اندیمشک از خطر اشغال دشمن نجات پیداکنند. در این شرایط، شهید اصیل ادب همپای سایر خلبانان پایگاه، پروازهای متعدد و خطرناکی را برای تضعیف و انهدام دشمن انجام داد. پیشروی دشمن در سایر محورهای جبهه خوزستان ادامه داشت و مأموریتهای جلوگیری از این نفوذ و پشتیبانی نیروهای خودی نیز توسط پایگاه دزفول دنبال شد.

سه ویژگی انسان کامل از نگاه یک «آسمانمَرد»
نصرالله اصیل ادب، علاقه زیادی به تحصیل علم و کسب تخصص در رشته خود و فعالیت در زمینه ورزش داشت. روحیاتی خاص داشت. صادق و صمیمی و با همه مهربان بود. همه را در همان برخورد اول، مجذوب اخلاق کریمانه و شخصیت پرفضیلت خود میکرد. شیفته اهل بیت عصمت و طهارت (ع) بود. باور و بینشی خالصانه به حقانیت مکتب امامت داشت. از بسیاری از دوستان و اطرافیانش نقل شده که همیشه میگفت: «انسان کامل سه ویژگی دارد: عدالت، محبت و شجاعت.» و این نگاه یک انسان عاشق پرواز بود به زندگی و به انسان.

معراج عاشقان است، تا بینشان، پریدن...
و سرانجام لحظه بال گشودن به جاودانگی از دل آتش... لحظه پرواز به بی نهایت از قعر قلهی سوختن... لحظه شهادت و آغاز بیانتهایی مردی که رفیق آسمان بود و همسفر و همراز «پرواز»...
روز سوم آبان ۱۳۵۹، ساعت ۱۰ و ۲۰ دقیقه، یک دسته دو فروندی هواپیمای F-۵ E با نام پروازی پیکان «A» به خلبانی سرگرد فریدون ارباب و ستوان یکم نصراله اصیل ادب با بمبهای ۷۵۰ پوندی B. L. ۷۵۵ ضد تانک و MK- ۸۲ که ۵۰۰ پوندی جهت انهدام تجمع نیروهای دشمن در منطقه شمال آبادان به پرواز درآمدند. هواپیماهای ۵-F مواضع دشمن را بمباران کردند و سپس به سوی ایران بازگشتند. اما در حین بازگشت به کشورمان در حدود ساعت ۱۱، جنگنده ستوان نصراله اصیل ادب مورد اصابت پدافند دشمن قرار گرفت و از کنترل خارج شد. او با مشاهده این وضعیت، اقدام به خروج اضطراری کرده و با چتر به سمت زمین فرود آمد. منطقه فرود در حوالی شادگان توسط نیروهای عراقی اشغال شده بود و آنها نیز مناطق مختلفی را مینگذاری کرده بودند. اصیل ادب حین فرود، به دلیل افتادن روی مین و انفجار، دچار جراحتهای شدید و خونریزی مغزی شد و در نهایت پس از ده روز در تاریخ 22 آبان 59 به لقاءالله پیوست.

همراز غربتی و تنت در نسیم و نور...
پس از شهادت، نیروهای دشمن، پیکر پاک این خلبان قهرمان را به عراق منتقل کردند. چند ماه بعد، صلیب سرخ بین الملل با ارسال یک کارت شناسایی، خبر مربوط به شهادت نصرالله اصیل ادب را به خانوادهاش اعلام کرد. اما این شهید آنقدر غریب است که حتی در مورد مدفن او نیز دو روایت وجود دارد؛ بنا بر گزارش صلیب سرخ، این شهید بزرگوار در یکی از آرامگاههای شهر بصره، به خاک سپرده شده است. گزارش دیگر اما، محل دفن پیکر این شهید را قبرستان حسن البصری در شهر سامرا اعلام میکند. در هرصورت، پیکر این امیر شجاع و شهیدمان بیش از چهاردهه در خاک غربت است و هنوز هم اقدامی در جهت بازگرداندن پیکر این فرزند قهرمان ایران و آرام گرفتنش در خاک میهنش صورت نگرفته و اینهم غربت آن شهید عزیز و عالیمقام است که در هنگام اسارت و در دست دشمن به شهادت رسید و او را باید از «شهدای غریب در اسارت» شمرد. اما باد و باران و نور و نسیم، پیکر او را هر روز و شب طواف میکنند و از بلندی روح و پرواز بیکرانگی او نجواها و نواها با هم، همنفس بال فرشتگان دارند. پیکر او اگرچه هنوز و همچنان دور از وطن است اما ذره ذره این خاک، همراز غربت و مظلومیت او خواهند بود و امانت دار عشق او در سینه تا صبح قیامت، که گنجی است به بهای خون شهید...