آخرین اخبار:
کد خبر : ۶۰۲۷۸۱
۰۹:۴۶

۱۴۰۴/۰۸/۱۷
برگی از خاطرات؛

به گوشش اذان و اقامه گفتم

«شب اول ماه مبارک رمضان سال ۱۳۴۱ هجری شمسی بود که فرزندم مهدی متولّد شد، به گوشش اذان و اقامه گفتم. وقتی شش ساله بود با مادر، خواهر و برادرش به زیارت کربلا رفتیم ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید «مهدی شالباف» است که تقدیم حضورتان می‌شود.


به گوشش اذان و اقامه گفتم

به گزارش نوید شاهد استان قزوین، شهید «مهدی شالباف»، هفتم بهمن ۱۳۴۱ در شهر قزوین به دنیا آمد، پدرش علی، میوه و تره‌بار فروش بود و مادرش اقدس نام داشت و تا پایان دوره متوسطه درس خواند. این شهید بزرگوار به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت، هفتم اسفند ماه سال ۱۳۶۲ با سمت فرمانده گردان امام‌رضا (ع) در جزیره مجنون عراق و در عملیات خیبر به شهادت رسید، پیکرش مدت‌ها در منطقه برجا ماند و سال ۱۳۷۵ پس از تفحص در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد. برادرش ابوالقاسم نیز به شهادت رسیده است.

به گوشش اذان و اقامه گفتم

علی شالباف پدر شهید مهدی شالباف روایت می‌کند: شب اول ماه مبارک رمضان سال ۱۳۴۱ هجری شمسی بود که فرزندم مهدی متولّد شد، به گوشش اذان و اقامه گفتم. وقتی شش ساله بود با مادر، خواهر و برادرش به زیارت کربلا رفتیم.

من خانواده پرجمعیتى داشتم، فرزندانم در مغازه کمکم می‌نمودند، به همین جهت مهدی نیز مواقعى به مغازه آمده و به من کمک می‌کرد. او رفتارش با همه خوب بود و به ما خیلى احترام می‌گذاشت.

کمین تانک!

محمدرضا صدیقی همرزم شهید مهدی شالباف روایت می‌کند: کمین تانک در بیست و چهارم تیر ماه سال ۱۳۶۱ در هوای داغ خوزستان، عملیات رمضان آغاز شد. رزمنده‌های ما از سه محور به نیرو‌های عراقی حمله کردند. گردان شهید دلاک و ما نیرو‌های گردان قدس و در مقابل ما تانک‌های پیشرفته تی ۷۲ دشمن، عملیات جسورانه رمضان را انجام دادیم.

شاید رزمندگان گردان ما سلاح سنگینی نداشتند سلاح مؤثر برای تی ۷۲، سلاح‌های ما همه‌اش ژ ۳ – کلاش، آرپی‌جی و تیربار بود آن‌جا بود که مهدی شال‌باف نیرو‌ها را توجیه کرد و برای تانک دشمن کمین گذاشت و به آرپی‌جی زن‌ها آموزش داد تا از بغل تنگ را با آرپی‌جی بزنند، نه از رو‌به‌رو یا نارنجک را از دریچه به داخل برجک آن بیندازند و با این تاکتیک تعدادی از رزمنده‌های ما توانستند نارنجک‌های خودشان را وارد تانک‌های عراقی کرده و منهدم نمایند.

منبع: کتاب از میمک تا مجنون (زندگی‌نامه سردار شهید مهدی شالباف)

به گوشش اذان و اقامه گفتم


گزارش خطا

ارسال نظر
طراحی و تولید: ایران سامانه