نام تمام زندگان، یحیاست...

به گزارش نوید شاهد، یکسال از شهادت فرمانده حماسی و چهره اسطورهای مقاومت، شهید بزرگ طریقالقدس، «یحیی سنوار» گذشت. مرگی مردانه و در اوج افتخار و بر قله حماسه و در قهرمانانهترین و دلیرانهترین شکل ممکن؛ در حالت جنگ با دشمن و در لباس رزم و تا آخرین گلوله و آخرین نفس. پس از آنهمه دروغگویی و روایتهای جعلی دشمن، که «فرمانده حماسهساز حماس» را پنهان شده در تونلهای زیرزمینی میخواند که برای نجات جان خودش در پناه گروگانهای اسرائیلی بعنوان سپر انسانی تردد دارد، در لباس دختران غیر نظامی فلسطینی مخفی و استتار شده، کمربند انفجاری دور اسرای حماس میبندد، و... همه جهان دانست که مردان مقاومت، مرد میدان شرف و شهادتاند. تنها و با یک سلاح و نارنجک، با دست قطع شده و تا آخرین رمق و آخرین قطره خون، در سنگر رزم میجنگند و تن به تسلیم نمیدهند و جامه رزمشان بر تن، کفن خونینشان میشود و پیکر چاکچاکشان، پرچم غرور و غیرت یک تاریخ است. نام نامی «سنوار»، اسم رمز زنده ماندن و نماد پایداری یک ملت است. از «شمشیر قدس» تا «طوفان الاقصی»، حضور و حیات او الهام بخش و آرمان مقاومت بود. او تجسم روح فلسطین بود. محافل و کارشناسان رژیم صهیونیستی، در طول این سالها، بارها اعتراف کردند که مردم فلسطین، یحیی سنوار را رهبر تمام ملت فلسطین در نوار غزه، کرانه باختری، قدس، و اراضی اشغالی 1948 میدانند. ترکیبی بیمانند از تدبیر و هوشمندی سیاسی، شجاعت و بیباکی، فرماندهی موفق میدانی، دید راهبردی و مهندسی منابع و بسیج امکانات، معماری تحولات استراتژیک در مسیر افقگشایی و چشم اندازسازی برای آینده فلسطین، بهره درست و دقیق از عملیات متوازن و ترکیبی، روحیه تعاملی و شخصیت الهامبخش و انگیزهآفرین و کاراکتر و کاریزمای خاص و جاذبههای فردی، در کنار هم و در مجموع، او را تبدیل به یک رهبر آرمانی محبوب برزای مردمش و کابوس بزرگ و اصلی برای دشمنانش کرده بود. سخن مشهور او پس از تهدید به ترورش این بود: «بهترین هدیهای که آنها میتوانند به من بدهند، ترور کردن من است، من الآن با خودروی خود از اینجا راه میافتم و به خانهام برمیگردم، صهیونیستها میدانند من کجا زندگی میکنم، پس منتظر آنها هستم.» بزرگترین کار او اما، طراحی عملیات بزرگ «طوفان الاقصی» و ترسیم آن بمثابه نقطه نزاع یک جنگ تمام عیار تمدنی- شناختی بود که حیثیت و موجودیت ساختاری رژیم صهیونیستی را به چالش گرفت و با مخاطره مرگ و زندگی مواجه کرد و افسانه کنارآمدن منطقه با این غده چرکین وحشت و ویرانگری و سیاست عادی سازی «دفن یک ملت» را برای همیشه به پایان برد و راه را گشود و همانگونه که خود گفته بود: «یا پیروز می شویم و یا کربلا بپا میشود...» و همینگونه شد. دیگر این منطقه و جهان، آن نیست که پیش از 7 اکتبر بود؛ «طوفان الاقصی» نقشه راه و مسیر آینده منطقه و همه جهان را تغییر داد و سرفصلی دیگر در معادلات بین الملل رقم زد؛ فصلی به نام «خون»، به افق «شهادت» و فرمانده سنوار، آغازگر، رهبر و معمار این تحول تاریخی بود. در نخستین سالگرد شهادت رهبر فقید دفتر سیاسی جنبش حماس و طراح و فرمانده عملیات تاریخی «طوفان الاقصی» بعنوان مبداء سلسله تحولات تعیین کننده جهانی، بازاندیشی و ارزیابی نقش محوری او در بازتعریف معادلات ژئوپلیتیک منطقه، بایسته مینماید. او که یک سال پیش در جریان رودررویی مستقیم با نیروهای اشغالگر صهیونیستی در منطقه «رفح» به شهادت رسید، نهتنها نماد یک مقاومت فردی، بلکه تجسمی از یک تحول عمیق و ارتقای راهبردی در جبهه و جریان مقاومت محسوب میشود. از «خان یونس» تا «غزه» زندگی او روایت ایستادن و حیات یک ملت بود در بارش مرگ... و نام او «یحیی» است که نمادی از زنده بودن است. کودکان غزه روی دیوارها مینویسند: «یحیی رفت، اما صدایش هنوز میآید.» و خون یحیی حامل این پیام است که مقاومت، یک تفکر و شیوه زیستن است. یک راه تفسیر انسان و جهان است و هرگز نمیتوان برایش پایانی تصور کرد.


متولد در «اردوگاه»؛ وارث «آرمان آوارگان»
یحیی ابراهیم حسن سنوار، متولد ۲۹ اکتبر ۱۹۶۲ در اردوگاه آوارگان خانیونس در نوار غزه، از همان کودکی در سایه محاصره و آوارگی رشد یافت. پدر و مادرش اهل اَشکِلون بودند که در پی جنگ ۱۹۴۸م اسرائیل با اعراب و اشغال سرزمینشان مجبور به مهاجرت شده بودند. خانواده او که در پی نکبت ۱۹۴۸ از شهر مجدل (عسقلان امروزی) رانده شده بودند، نماینده نسلی از فلسطینیان سرکوبشده و آواره بودند. سنوار با تحصیل در دانشگاه اسلامی غزه و دریافت مدرک در رشته مطالعات عربی، زودتر از همنسلانش به عمق بحران هویتی، سیاسی فلسطین پی برد.
دستگیریهای متعدد او از دهه ۱۹۸۰، بهویژه محکومیت به حبس ابد در سال ۱۹۸۹ نه پایان مسیر، بلکه آغاز فصلی نوین از بلوغ استراتژیک او بود. در دل زندانهای رژیم صهیونیستی که خود آنها را «سیاهچالهای مرگ» مینامید سنوار، با یادگیری زبان عبری و مطالعه عمیق، به رهبری معنوی و عملی اسرای فلسطینی بدل شد. او ضمن بازسازی شبکههای امنیتی حماس در زندان، نقشی تعیینکننده در مذاکرات تبادل اسرا داشت. در این سالهای زندان، پنج کتاب را از انگلیسی و عبری به عربی ترجمه کرد و حتی رمانی به نام «خار و میخک» نوشت که آینهای از زندگی در غزه و مقاومت فلسطین بود. این کتاب، داستان نوجوانی مؤمن در غزه را روایت میکند و نمادی از ایمان و پایداری است. سنوار در زندان، روابط نزدیکی با «شیخ احمد یاسین»، بنیانگذار و رهبر معنوی حماس، برقرار کرد و به یکی از نزدیکان جنبش تبدیل شد. او در سال ۲۰۱۱ در میان ۱٬۰۲۷ نفری بود که در چهارچوب توافقنامه مبادله اسراء در ازای سرباز اسرائیلی: «گیلعاد شلیط» آزاد شدند. این آزادی، آغاز بازگشت یک قهرمان به صفوف مقاومت بود. بسیاری در دستگاههای امنیتی و دفاعی اسرائیل بر این باورند که آزاد کردن سنوار در جریان تبادل زندانیان، اشتباهی مرگبار بود. در ۲۱ نوامبر ۲۰۱۱، سنوار با سمر محمد ابوزمر، که ۱۸ سال از او کوچکتر بود، ازدواج کرد. سنوار از این زوج سه فرزند داشت. همسر سنوار مدرک کارشناسی ارشد الهیات را از دانشگاه اسلامی غزه دریافت کرد.

از بازسازی سازمان رزم مقاومت تا رهبری حماس در غزه
آزادیاش در همان سال، طی تبادل ۱۰۲۷ اسیر فلسطینی با یک سرباز صهیونیستی، نقطه عطفی بود که سنوار را از یک زندانی سیاسی به استراتژیستی تمامعیار برای جبهه مقاومت ارتقا داد. سنوار با پیوندی تنگاتنگ با شاخه نظامی حماس (گردانهای عزالدین قسام)، تمرکز خود را بر تقویت زیرساختهای اطلاعاتی و عملیاتی گذاشت. تجربههای او در زندان، وی را به فردی قانع، رازدار و نفوذناپذیر بدل کرد. این ویژگیها در پیوند با شخصیت محکم، مقاوم و کاریزماتیک او، ترکیبی موثر و منحصر بفرد آفرید که موقعیتی بی مانند برایش رقم زد و او را در کوران آزمونهای سخت و دشوار، همچون پولاد آبدیده ساخته بود. توصیفی که حتی منابع امنیتی رژیم صهیونیستی نیز به آن اذعان دارند. میراث اولیه سنوار را میتوان در بازسازی ساختاری حماس مشاهده کرد: از وحدت ملی اسرا (توافقنامه ۲۰۰۶ با مروان برغوثی و احمد سعدات) تا ادغام مؤثر شاخههای سیاسی و نظامی این جنبش. پس از آزادی از زندانهای رژیم صهیونیستی، شهید سنوار به سرعت به صفوف حماس بازگشت. در سال ۲۰۱۲، مسئول هماهنگی دفتر سیاسی حماس با گردانهای عزالدین قسام (شاخه نظامی) شد و در سال ۲۰۱۷، به عنوان رهبر حماس در غزه انتخاب شد. همچنین، از همان جوانی به عنوان یکی از بنیانگذاران «مجد»، سرویس امنیت داخلی حماس، شناخته شد. سنوار که در سال ۲۰۲۱ مجدداً به عنوان رهبر حماس انتخاب شد، از یک عملیات ترور توسط رژیم صهیونیستی در همان سال، جان سالم به در برد. او نقش کلیدی در تأسیس و تقویت گردانهای القسام داشت و به عنوان بنیانگذار شبکهای از رزمندگان مقاومت مسلحانه شناخته میشود.

معمار فروپاشی ساختاری رژیم صهیونی در تاریخ منطقه
سنوار با طراحی حرکت بزرگ طوفان الاقصی فکر همه چیز را کرده بود که گفت: «یا پیروز می شویم و یا کربلا بپا میشود.» او با این سدشکنی و راهگشایی، معمار یک گذار تاریخی به دوران پساصهیونیسم و مهندس فروپاشی ساختاری رژیم صهیونی در تاریخ منطقه است. کار او فراتر از یک حرکت دفعی و واکنشی و یک هیجان آنی و یک عملیات نظامی صرف، شاهکاری از بینش بلندمدت، طراحی حساب شده و داشتن دورنمای کلان و فرامنطقهای با محاسبه دقیق همه ابعاد روانی، فرهنگی، شناختی و ژئواستراتژیک بود. ۷ اکتبر ۲۰۲۳، معرکه و میدان فرماندهی سنوار، نه یک پاسخ لحظهای بلکه نتیجه سالها برنامهریزی دقیق بود. سنوار پیشتر هشدار داده بود: «حماس، تمام جهان را مقابل اسرائیل خواهد نشاند.» این عملیات، با بهرهگیری از ابزارهای ابتدایی نارنجک، پهپادهای ساده و نفوذ زمینی، گنبد آهنین و سامانه پیچیده دفاع چندلایه را که نماد فناوری و دست برتر اسرائیل در قدرت و تکنولوژی نظامی تلقی میشد، به سخره گرفت. طوفان الاقصی افسانه «ارتش شکستناپذیر» را چه در خاورمیانه و چه در کل جهان، با پیامدهای خود از فردای عملیات تا همین امروز و بویژه در جریان جنگ 12 روزه تحمیلی با ایران- که از تبعات و تاثیرات همین واقعه بود- درهم شکست. کار بزرگ سنوار با عملیات 7 اکتبر، شکستن این هیبت و هیمنه مرعوبگر اما از درون، دروغین و پوشالی بود. این شکست از آن جهت غیرقابل ترمیم است که ساختاری است؛ فناوریهای گرانقیمت و میلیاردی در برابر تاکتیکهای نامتقارن و چریکی، کارایی خود را از دست دادهاند. سنوار نشان داد که سلاحهای ساده نیز میتوانند بنیان قدرت دشمن را بلرزانند. ماشین جنگی و ساختار عظیم اطلاعاتی- نظامی رژیم اسرائیل در برابر مقاومت مردمی، ناکارامد و زمینگیر شد و در باتلاق فرورفت. دوسال غزه را شخم زدند، هرچه بود ویران کردند و بیش از 60 هزارنفر را به خاک و خون نشاندند اما هنوز هم واقعیتی به نام «حماس» است که باید با پذیرش پیشفرض اولیه موجودیت و مدخلیت آن در پیشبرد اوضاع سیاسی، با همان دشمن اصلی خود که تنها گزینه موجودشان حذف و ریشهکنی کاملاش بود باید وارد گفتگو و مذاکره برای صلح شوند.

و تیتر اول جهان، این شد: «غزه»!
بزرگترین کار سنوار، تغییر و زیر و رو کردن معادلهای بود که رژیم جعلی و جنایتکار، دهها سال با بهره از دستگاه تبلیغاتی و رسانه ای امپراطوری فریب و دروغ در جهان غرب و در عمق سیاستهای مدیای جهانی و دنیای افسونگر هالیوود، سعی در جا انداختن و تثبیت آن بعنوان روایت غالب کرده بود. سنوار با درک عمیق از اهمیت جنگ روایتها، طوفان الاقصی را به سکویی برای افشای چهره واقعی رژیم صهیونیستی بدل کرد و ناگهان همه چیز عوض شد. حرکت او آغاز دومینویی شد برای محو مشروعیت رژیم اسرائیل. از اتهام نسلکشی در دیوان کیفری بینالمللی تا درخواست محاکمه سران رژیم در مجامع جهانی. چنانکه فی المثل، «هاآرتص» اذعان کرده است: «پیش از جنگ، آرمان فلسطین از دستور کار جهانی خارج شده بود؛ اکنون فلسطینیها در رأس توجهاند.» او فلسطین و غزه را خبر اول جهان کرد. روند عادی سازی و طبیعی انگاری جنایات رژیم صهیونیستی را که با «پیمان ابراهیم» داشت به مصالحه جهان عرب با اسرائیل منجر می شد و می رفت تا آنهمه خون مظلومان پایمال شود، پایان داد و رژیم را دچار یک بحران عمیق کرد. سنوار با طراحی و مهندسی این حرکت، نگذاشت فلسطین فراموش شود. نگذاشت استخوان، لای زخم بماند. به عصب و ریشهی بحران زد. باید کاری کرد: یا زنگی زنگ یا رومی روم. نمی شد بیشتر از این، این وضع را ادامه داد. چرک و عفونت نباید به مغز استخوان برسد. و... طوفانی وزید که همه سرمایه صهیونیسم را به باد فنا داد.

یکی از مهمترین دستاوردهای 7 اکتبر، برسمیت شناختن کشور و دولت مستقل فلسطینی است: در ماه مه ۲۰۲۴، مجمع عمومی سازمان ملل با ۱۴۳ رأی، عضویت کامل فلسطین را توصیه کرد. شناسایی فلسطین از سوی کشورها از ۱۳۸ به ۱۵۹ مورد افزایش یافت؛ از جمله کشورهایی چون نروژ، ایرلند، اسپانیا، اسلوونی، بریتانیا، فرانسه، کانادا، استرالیا و پرتغال. برانگیختن موج عظیم و فراگیر بیداری ملتهای جهان و شکست حصار سانسور و جعل و تبلیغات وارونه و دروغین درباره مظلومیت و مشروعیت دفاع اسرائیل از موجودیت خود و تروریست بودن حماس و مردم غزه، از برکات دیگر «طوفان الاقصی» است. یک حلقه بزرگ و سراسری که همه ملل دنیا را از اروپا و آمریکا تا آفریقا و استرالیا بهم پیوند داده است. این موج، نتیجه تحرکات مردمی در سراسر دنیاست: ۴۵ هزار تظاهرات در ۸۰۰ شهر اروپا، ۹۰ هزار معترض در سیدنی و اعتراضات گسترده در آسیا و آمریکای لاتین. در آمریکا، نظرسنجی پیو در مارس ۲۰۲۵ نشان داد که ۶۰ درصد مردم دیدگاهی منفی به اسرائیل دارند بهویژه نسل جوانی که با نفرت از صهیونیسم بزرگ میشود.

بسیاری از شاخصترین و محبوبترین و پرمخاطبترین چهرههای ورزش، سینما، هنر، فرهنگ و سیاست جهان، خود از سردمداران این جنبش بیداری و اعتراض به جنایات رژیم صهیونیستی شدند و مظلومیت مردم فلسطین و حق قانونی و مشروع آنان را با بلندترین صدا اعلام کردند. چه کسی می توانست چنین تحول عظیمی را در ذهن و وجدان جهانیان تا دوسه سال پیش تصور کند؟! وعده «قرار دادن جهان مقابل اسرائیل» که سنوار داده بود نیز به کاملترین شکل خود تحقق یافت؛ از تظاهرات گسترده دانشجویی در آمریکا و حمایت جهانی گرفته تا تغییر دیدگاهها. در انگلیس، میزان دیدگاه منفی نسبت به رژیم صهیونیستی از سال ۲۰۱۳ تاکنون ۶۱ درصد افزایش یافته است. سنوار با افشای «نقاب قربانی» و ژست مظلومنمایی رژیم صهیونیستی، آن را به نمادی از نسلکشی جهانی تبدیل کرد؛ مشابه وضعیتی که ویتنام برای آمریکا یا الجزایر برای فرانسه داشت. تمام سرمایهگذاری و سیاستهای دهها ساله، یکشبه، به باد رفته بود!

حماسه «حماس» و معجزه «یحیی»
یکی از ابعاد اهمیت عملیات طوفان الاقصی، مستقل بودن و کنشگری و عاملیت از موضع قدرت، توسط نیروهای عمل کننده و پیشتاز جهادی فلسطین بود که کار خود را دیگر نه به بازیگران منطقه ای واگذار و برون سپاری، که مسئولانه و مقتدرانه و عزتمندانه، خود، بن بست را شکستند و راهی تازه گشودند که تا پیش از آن غیر قابل باور بود. حماسه حماس و معجزه «یحیای مقاومت» این بود که راه را از دل قانونمندی حیات و هویت ملت فلسطین پیش پای منطقه گشود نه از درون زد و بندها و محاسبات و ملاحظات سیاسیکارانه و منفعلانه و مرعوبانه سران سیاسی و روسای جهان عرب. راهی از دل قانونمندی ساختار مقاومت و جهاد که مبتنی بر ضرورتهای تاریخی و مقتضیات زیستی همین مردم و لاجرم، تعیین کننده ترین عنصر تحول آفرینی در نقشه ژئوپولتیک این منطقه خواهد بود. همانگونه که رهبر معظم انقلاب پس از این ماجرا در نخستین موضعگیری علنی خود تصریح کردند: «عامل ایجاد این طوفان ویرانگر، ظلم و جنایت و درندهخویی مداوم رژیم غاصب جعلی در حق ملت فلسطین بوده است و این رژیم نمیتواند با دروغگویی و مظلومنمایی، چهره هیولایی و دیوسیرت خود را در حمله به غزه و قتل عام مردم آن پنهان کند و با یاوهگویی، شجاعت جوانان فلسطینی و طراحی هوشمندانه آنان را برعهده غیرفلسطینیها بگذارد. رژیم صهیونیستی بعد از روز شنبه ۱۵ مهر، روز حماسه شجاعانه جوانان فلسطینی، دیگر رژیم صهیونیستی قبلی نیست. عامل این بلای بزرگ، عملکرد خود صهیونیستها است؛ چرا که وقتی شما درندهخویی و وحشیگری را از حد میگذرانید، باید منتظر «طوفان» باشید.»

میراث «یحیی»؛ به وقت «امروز» به افق «فردا»...
میراث یحیی سنوار، فراتر از شخصیت فردی او، در گفتمان جهانی مقاومت اسلامی، جلوه و جریانی جاودانه و همواره در استمرار یافته است، از آنروی، که ریشه در هویت و بقای یک ملت دارد. او مقاومت فلسطین را به یک افق فراگیر و جهانی برای امت اسلام در تمامیت خود و یک پرچم و پایگاه هویت معنوی و اعتقادی و شناختی در برابر جهان سلطه تبدیل کرد. تشبیه غزه به کربلا در بیان او، نشانهای از عمق معنوی و ارتفاع راهبردی نگاه او بود و جبهه مقاومت را در جغرافیایی به وسعت باور و بینش مکتبی و در مختصات فرهنگ و سلوک مبتنی بر ابدیت آرمانی جهاد و شهادت، ترسیم کرد و این بزرگترین و ماندگارترین ودیعه مقدس او خواهد بود. شهادت حماسی و دلیرانه سنوار که در مبارزهای چندساعته و نفسگیر با دهها صهیونیست، حتی با جراحات شدید تا آخرین لحظه مقاومت کرد، دروغهای شایع درباره «پنهان شدن در تونلها» یا «استفاده از سپر انسانی» را باطل کرد. بیانیه رسمی حماس در سالگرد شهادت او بر این نکته تاکید دارد: «شعلههای طوفان الاقصی هرگز خاموش نمیشود؛ خون رهبران، مسیر نسلها را هموار میکند.» سنوار، همچون حاج قاسم سلیمانی و سید حسن نصرالله به یک «شخصیت جهانی» بدل شد؛ پهلوانی که آزادگی را تجسم بخشید و معمار شکست اخلاقی رژیم صهیونیستی لقب گرفت. یک سال پس از شهادت، یحیی سنوار، نه به پایان یک مسیر، که به آغاز راهی تازه بدل شده است.

او با معماری عملیات طوفان الاقصی، شکست غیرقابل بازگشت رژیم صهیونیستی را رقم زد؛ شکست نظامی با فروپاشی ارتش، شکست دیپلماتیک با انزوای جهانی، شکست روایت و روحیه و حیثیت و هویت با بیداری ملتها و باختن در معرکه روایتها و شکست در منظر وجدان جمعی و افکار عمومی جهانیان، و شکست اقتصادی با رکود ساختاری. یادگار ماندگار سنوار در ایده مقاومت، الهام بخش نسلهای آینده، پشتوانه معنوی پایدار و پیروزی آفرین برای ملت فلسطین، روشنگر راه و تضمینکننده بقای آرمان تاریخی و معنوی ایستادن و استقامت تا آخرین سنگر است؛ آری، «پرچم هرگز زمین نمیافتد.» سنوار از دل زندان و ویرانههای محاصره، به جهانیان آموخت که اراده و ایمان، میتواند رعب و وحشت یک ارتش تا دندان مسلح و متکی به حمایتهای جهانی و مجهز به پیچیدهترین و پیشرفتهترین قدرت نظامی، اطلاعاتی و ابزاری را وادار به پذیرش شکست کند.

«یحیای مقاومت»: مردی برای همه عصرها و نسلها
رساترین تعبیر از زندگی و مرگ قهرمانانه یحیای مقاومت، از آن رهبر معظم انقلاب و مقتدای همه شهیدان این راه نجاتبخش و نورانی است: «او چهره درخشان مقاومت و مجاهدت بود؛ با عزم پولادین در برابر دشمن ظالم و متجاوز ایستاد. با تدبیر و شجاعت به او سیلی زد. ضربهی جبرانناپذیر هفتم اکتبر را در تاریخ این منطقه به یادگار گذاشت و آنگاه با عزّت و سربلندی به معراج شهیدان پرواز کرد. کسی چون او که عمری را به مبارزه با دشمن غاصب و ظالم گذرانده است، سرانجامی جز شهادت شایستهی او نیست.»
مقتل یحیی اما، کربلای جاوید مقاومت بود در عاشورای «رفح» که نقطه اتصال او با خدایش بود و قرارگاه وصالش با همه شهیدان راه خدا... عصر روز پنجشنبه، 16 اکتبر 2024 بود که ناگهان تصاویر جسم بیجان این فرمانده بینظیر و استثنایی حماس که بیش از یک سال با بزرگترین قدرتها و شیاطین عالم میجنگید منتشر شد؛ وسط خرابهها و بُتنها و میلگردها، و در میان شقیترین موجودات عالم، در حالی که دست راستش از آرنج به شدت زخم برداشته و انگشت اشاره دست چپش هم با چاقو بُریده شده بود! هیچ کس حتی خود صهیونیستها باور نمیکردند او، یحیی سنوار باشد. اشغالگران کاملا اتفاقی و در جریان نبرد تن به تن و نابرابر با او مواجه و با استفاده از انواع تکنولوژیها و گلولههای تانک او را به شهادت رساندند.

چند ساعتی گذشت که صهیونیستها اعلام کردند، با آزمایش دیانای، اطمینان پیدا کردهاند که او، همان یحیی سنوار معروفی است که بیش از 20 سال و از نوجوانی در زندانهای رژیم صهیونیستی بود و طی یک سالی که از عملیات طوفانالاقصی میگذشت، بزرگترین ضربهها را به این رژیم و متحدانش وارد کرد. تصاویر نشان میداد، مردی زخمی، در حالی که دست راستش به شدت مجروح و از کار افتاده و سر و صورتش با چفیه پوشانده شده بود، به کوادکوپتری که برای شناسایی وارد این ساختمان مخروبه شده خیره میشود و با این که خون زیادی از او رفته و بیحال بود، چوبی که جلوی دست چپش است را برداشته و به سمت کوادکوپتر پرتاب میکند.

این تصاویر، ورق را علیه صهیونیستها برگرداند و بنا بر اعلام رادیو و تلویزیون رژیم اسرائیل «از سنوار عملا یک اسطوره ساخت.» سازمان رادیو و تلویزیون این رژیم اعلام کرد «صحنههایی که ما میبینیم با آن چیزی که حماس یا جهاد اسلامی در فلسطین و حزبالله در لبنان میبینند، متفاوت است، آنها مردی را دیدند که تا واپسین لحظه و آخرین قطره خون مبارزه کرد؛ حتی هنگامی که زخمی شده بود... سنوار عملا به یک اسطوره تبدیل شد.»

امروز با گذشت یک سال از شهادت این فرمانده قهرمان مقاومت فلسطین و سردار جبهه جهانی جهاد اسلامی، نام و تصویرهای او نه تنها در خیابانهای غزه، که در سراسر جهان، بالا می رود و تا ابد به نماد شجاعت، قهرمانی، آزادگی و مبارزه با ظلم تبدیل شده و پرچمش توسط نسلهای آینده فلسطین و همه مقاومان و آزادگان برافراشته خواهد ماند. همانگونه که او پیش بینی کرده بود شد؛ کربلایی بپا شد که سرانجامی جز عزت و نصر نداشت همانگونه که سید شهید مقاومت «حسن نصرالله» نیز وعده داده بود: یا پیروزی و یا شهادت که هر دو پیروزی است. راه یحیی، راه نصرالله، راه قاسم، راه رشید، باقری، سلامی و... راه همه شهیدان طریق القدس، جز راه حیات جاوید و عزت ابدی نیست و این وعده خداست: «الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا و ان الله لمع المحسنین».... و:
هنوز هم از تو میترسند «فرمانده»! از جنازه پارهپارهات هم وحشت دارند. کابوسشان شدهای شب و روز. هیچکس میتوانست جز تو پس از مرگ هم اینهمه زنده باشد؟ اینهمه بشکفد و گل کند و روزی هزاربار از نو متولد شود در هر فریاد، در هر لبخند، در هر امید و در هر خشم مقدس این ملت؟

کسی می توانست مثل تو زندگی و مرگش چنین قهرمانانه و حماسی باشد که با لباس رزم در میدان بمیرد و اسطوره «مظلومانهترین مقاومت تاریخ» شود؟ «فرمانده»! تو زندهای تا فلسطین زنده است و تا قدس، قلب و قبله عشق ماست و تا مسجدالاقصی، معراجگاه شهیدان است و تا حماسه حماس، کلید فتح فرداهاست. سرچشمه زندگی جاوید از خون تو میجوشد، یحیای حیاتبخش و زندگیآفرین! از این پس، نام تمام زندگان، «یحیا»ست...
