روایتی از شهید دفاع مقدس ۱۲ روزه که وقف نوجوانان و مردم زنجان بود

مسجد امام حسن مجتبی(ع) زنجان با حضور شهید توری رنگ و بویی دیگر داشت. مسجد برای او فقط محل نماز نبود؛ بلکه محیطی بود برای آموزش نقاشی، سیاهقلم، خیاطی، کیکپزی و برگزاری برنامههای فرهنگی که زیر نظر او و همراهی همسرش جان میگرفت. شهید توری نوجوانان را مانند فرزندان خود میدید و همیشه میگفت: «هر کاری که میکنید، فقط برای رضای خدا باشد.» شهید توری متولد سال ۱۳۶۵ بود و در حوزه هوافضای سپاه زنجان فعالیت میکرد. پس از روزها تلاش بیوقفه در عملیاتهای دفاعی، در مسیر بازگشت به زنجان، در اثر حمله هوایی دشمن به شهادت رسید.
در ادامه مصاحبه نوید شاهد زنجان با همسر این شهید معزز که یکی از شهدای دفاع مقدس 12 روزه استان زنجان است را همراه باشد.
شهید «علی توری»، پاسداری آرام و بیادعا از دیار زنجان بود که با وجود سن و سال کم، اثری بزرگ در دل مردم شهرش بر جای گذاشت. مردی که میدانهای جهاد را در کنار کار فرهنگی، مسجد، نوجوانان و مردم کوچه و بازار یکی میدانست.
صدای همسرش، آمیزهای است از دلتنگی و افتخار، اشک و لبخند. از مردی میگوید که هیچوقت برای خودش زندگی نکرد، بلکه تمام زندگیاش را وقف رضای خدا و تربیت نسل آینده کرده بود.
مردی با دو سنگر؛ جبهه و مسجد
شهید علی توری تنها یک نیروی نظامی در حوزه هوافضای سپاه نبود؛ او سالها فرمانده پایگاه مسجد امام حسن مجتبی(ع) زنجان بود. سنگر اصلیاش نه فقط میدان عملیات، بلکه مسجد و کار با نوجوانان بود؛ جایی که با عشق و خلاقیت، دلهای نوجوان را به نماز و فرهنگ پیوند میزد.
همسرش میگوید: «در مسجد فقط نماز نمیخواندند. کلاس نقاشی، سیاهقلم، خیاطی، کیکپزی، اردوهای فرهنگی، جلسات گفتوگو با نوجوانان… همه اینها زیر سایه همت او شکل گرفته بود. شهید توری برای بچهها پدری میکرد. نه دختر و نه پسر برایش فرقی نداشتند، برای همه با احترام رفتار میکرد.»
معیارش فقط یک چیز بود: رضای خدا
در تمام فعالیتهایی که انجام میداد، یک جمله کلیدی تکرار میشد: «هر کاری میکنید، فقط برای رضای خدا باشد.«
این جمله نه فقط شعار، بلکه سبک زندگیاش بود. از خودش برای کسی چیزی نمیخواست. حتی وقتی خانه بود، دلش پیش مسجد و نوجوانان آنجا بود.
همسرش میگوید: «وقتی میاومد خونه، هنوز ذهنش درگیر کارهای فرهنگی بود. دائم برنامهریزی میکرد. دغدغهاش این نبود که چقدر برای خودش وقت داره، بلکه اینکه نکنه یه دختر یا پسر جوون از مسیر منحرف بشه، فکرش رو مشغول میکرد.«
روزهای سخت عملیات و پرواز به آسمان
شهید علی توری متولد ۱۳۶۵ بود و در ۳۹ سالگی، پس از حضور در یکی از عملیاتهای دفاعی، در مسیر بازگشت به شهر خود، به شهادت رسید. حمله هوایی رژیم صهیونیستی، جسم او را از زمین گرفت، اما یاد و راهش را در دلهای زنجانیها ماندگار کرد.
همسرش با بغضی در گلو میگوید: «توی مسیر برگشت، خسته بود. شاید فکر نمیکرد همون لحظه، لحظه پروازش باشه. ولی تقدیر این بود که همونجا شهید بشه. همیشه میگفت اگه قراره برم، دلم میخواد جایی برم که اثرم بمونه.»
مسجدی که هنوز نفس شهید را حس میکند
فعالیتهای فرهنگی شهید توری در مسجد امام حسن مجتبی(ع)، به هیچ گروه یا قشر خاصی محدود نبود. او و همسرش دست در دست هم، با برنامههایی متنوع، مسجد را به مرکز زندگی نوجوانان تبدیل کرده بودند.
خانم ذوالقدر همسر شهید میگوید: «کار ما فقط مختص پسرها نبود. برای دختران نوجوان هم برنامههای مختلف میگذاشتیم. توی کارگاهها خیاطی و کیکپزی یاد میدادیم. نوجوانها رو با احترام میدید. بهشون یاد میداد که دختر یا پسر بودن، فقط یک نقش نیست، یک مسئولیت ارزشمنده.»
تأکید بر خودشناسی و احترام به خانواده
یکی از آموزههای پررنگ شهید توری، تأکید بر احترام به پدر و مادر بود. بارها به نوجوانان یادآور میشد که: «هر چی داریم، از دعای پدر و مادره.»
همسرش میگوید: «همیشه میگفت مبادا یه دختر، خودش رو دستکم بگیره یا یه پسر، فکر کنه مرد بودن فقط به قدرت بدنیه. بهشون یاد میداد قدر خودشون رو بدونن و قدر خانوادههاشون رو بیشتر.»
نوجوانانی که وارث راه شهید شدند
امروز وقتی همسر شهید به نوجوانانی که پای درسها و صحبتهای علی توری نشسته بودند نگاه میکند، با تمام وجود حس میکند که راه او بیثمر نمانده است.
«همه اون صحبتها، حالا توی زندگی بچهها خودش رو نشون میده. بعضیهاشون دقیقاً همون کارها رو انجام میدن. همون احترام، همون غیرت، همون روحیه. علی انگار توی دل بچهها زندهست.»
شهیدی که یک شهر برایش دلتنگ است
نام شهید توری فقط در شناسنامه خانوادهاش نیست. هر دختری که به کلاسهای مسجد رفته، هر پسری که در برنامههای فرهنگی او رشد کرده، حالا سهمی از این دلتنگی دارد.
او فقط یک پدر یا همسر نبود؛ معلم اخلاق بود، خادم مسجد بود، فرمانده میدان بود، عاشق مردم بود.
پایانی که آغاز یک مسیر است
شهید علی توری، در تیرماه ۱۴۰۴، بر اثر حمله هوایی دشمن به شهادت رسید. اما زندگیاش، فراتر از یک مأموریت نظامی بود. او نسلی را ساخت، نسلی که حالا وارث راه اوست.
روایت زندگیاش، فقط یک خاطره نیست؛ درسی است برای ما. درسی درباره ایمان، مسئولیت، خدمت و اینکه چطور میشود در اوج بیادعایی، جاودانه شد.