آخرین اخبار:
کد خبر : ۶۰۱۶۹۱
۰۹:۵۴

۱۴۰۴/۰۸/۲۶

شوق رفتن شهید «محمود مافی» به جبهه

«ولی شوق رفتن به جبهه همه وجودش را پر کرده بود. ماه رمضان بود و اولین سالی بود که برای روزه گرفتن تکلیف شده بود. در آن روز‌های گرم تابستان و ماه رمضان، او برای رفتن به جبهه می‌خواست رضایت مادرم را جلب کند ...» ادامه این خاطره از شهید «محمود مافی» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.


شوق رفتن به جبهه همه وجودش را پر کرده بود

به گزارش نوید شاهد استان قزوین، شهید «محمود مافی»، دوازدهم فروردین ماه سال ۱۳۴۴، در شهر قزوین به دنیا آمد، پدرش مهدی، چای‌فروش بود و مادرش زهرا نام داشت و تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. این شهید بزرگوار از سوی بسیج در جبهه حضور یافت، پنجم مهرماه سال ۱۳۶۰، در محور آبادان-ماهشهر بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید، مزار مطهرش در گلزار شهدای زادگاهش قرار دارد و برادرش مسعود نیز به شهادت رسیده است.

خواهر شهید محمود مافی روایت می‌کند: تابستان سال ۱۳۶۰ بود. محمود در آن موقع دوم دبیرستان را تمام کرده بود و بری مهر ماه باید به سوم دبیرستان می‌رفت. ولی شوق رفتن به جبهه تمام وجودش را پر کرده بود. ماه رمضان بود و اولین سالی بود که برای روزه گرفتن تکلیف شده بود. در آن روز‌های گرم تابستان و ماه رمضان، او برای رفتن به جبهه می‌خواست رضایت مادرم را جلب کند.

ولی مادرم به علت سن کم او و همین‌طور دانش‌آموز بودنش که تا یک ماه دیگر باید سر کلاس درس می‌رفت؛ به‌شدت مخالفت می‌کرد و راضی نمی‌شد و از طرفی برادر بزرگ‌ترم مسعود یک سالی بود که به جبهه رفته بود و این برای مادرم که هر دو در جبهه باشند بسیار سخت می‌آمد. ولی محمود دست‌بردار نبود.

شب و روزش گریه شده بود یادم می‌آید از من خواست که با مادر صحبت کنم و او را راضی کنم. خلاصه با حرفه‌ای ما و اصرار بیش از حد خودش و اینکه قول داد برای باز شدن مدرسه برمی‌گردد. رضایت مادرم را گرفت. او دیگر سر از پا نمی‌شناخت با خوشحالی وصف‌ناپذیر در جبهه داروین در منطقه آبادان به برادرم مسعود پیوست. هنوز یک ماه نگذشته بود که در پنجم مهر ۱۳۶۰ در عملیات گسترده و مهم حصر آبادان به نام ثامن‌الائمه با فداکاری‌های که از خود در عملیات نشان داده بود؛ مانند کبوتری سفید آزاد از این دنیای خاکی پر کشید و به ملکوت اعلی پیوست. عمری کوتاه ولی پربار و ارزشمند داشت. روحش شاد.

منبع: کتاب کبوتران مدرسه (روایت زندگی چهار شهید دانش‌آموز دوران دفاع مقدس استان قزوین)

شوق رفتن به جبهه همه وجودش را پر کرده بود


گزارش خطا

ارسال نظر
طراحی و تولید: ایران سامانه