دلاوران تنگه چزابه در دیدار با امام
به گزارش نوید شاهد فارس، شهيد«محمد پورمند» سوم شهریور سال 1342در مهرنجان شهرستان کازرون ديده به جهان گشود. کودکی را گذراند و هفت سالگی به مدرسه رفت، تحصيلات ابتدایی را در مهرنجان گذراند و سپس راهی کازرون شد و دوره راهنمایی را در مدرسه مدرس و دوران متوسطه را در دبيرستان شهيد وحيدی پشت سرگذاشت. وی در بين دانش آموزان از محبوبيت خاصی برخوردار بود، هميشه در جلسات مذهبی شرکت میکرد و خود از برگزارکنندگان اين مجالس بود و در برگزاری مراسم شهيد وحيدی در اين روستا و در دبيرستان نقش مهمی داشت.
محمد سرچشمه معرفت و همت و شجاعت و مردانگی بود و نمونه و الگويی بود برای اطرافيان و دوستان خويش، به انقلاب اسلامی عشق میورزيد. در برگزاری راهپیمایی نقش بسزایی داشت و در زمانی که جيره خواران ستمشاهی جامعه را پر از بیعدالتی کرده بودند و حق نفس کشيدن را از مردم گرفته بودند، وی شبها با جمعی ديگر بر روی ديوارهای روستا شعارهای انقلابی مینوشت و از مزدوران شاه و ساواک هيچگونه واهمهای نداشتند.
تا اينکه انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی به پيروزی رسيد و او نسبت به انقلاب همچنان وفادار و پايدار ماند و در تشکيل انجمن اسلامی در روستا نقش مهمی داشت.
محمد ساده میزيست و قاطعانه عمل میکرد. اما در مقابل محرومين با لطافت و مهربانی خاصی برخورد میکرد. در جريان منافقين او برخوردی جسورانه داشت و سدی بود در مقابل تبليغات زهرآگين آنها.
تاثیر جبهه بر محمد
پس از پیروزی انقلاب اسلامی به جمع بسیجیان پیوست. او شبها برای حراست از شهر در پایگاه میماند و دوستانش را برای این امر تشویق میکرد.
17 شهریور سال 1359 به جبهه رفت، بعد از يک ماه ماندن در جبهه به روستای خويش بازگشت و از آن به بعد عشق به جبهه چنان وجودش را فراگرفته بود که زندگيش را تحت الشعاع قرار داده بود. سال 1360 با عشق و علاقهای که نسبت به سپاه داشت به عضويت سپاه در آمد. وی یکم آذرماه 1361به پادگان شهيد عبداله مسگر رفت و دوره آموزشی را در این پادگان گذراند. پس از آموزش همراه با رزمندگان ديگر روانه جبهه شد و مدت بيست روز در جبهه بستان بود و سپس عازم تنگ چزابه شد و مدت 12 روز در آن جبهه در مقابل دشمنان مقاومت کرد.
شجاعت و پایداری
پس از پايان مأموريت به عنوان رزمندگان تنگ چزابه به ديدار امام خمینی رفتند و پس از ديدار با امام برای پيوستن به برادران رزمنده راهی جبهههای شوش شد و در عمليات فتح المبين در واحد سلاحهای سنگين مشغول نبرد شدند.
بعد از پايان مأموريت به کازرون رفت، پس از چندی که در سپاه مشغول انجام وظيفه بود. مأموريت محافظت از امام جمعه کازرون را به او محول نمود، ولی او تحمل دوری از جبهه را نداشت آرام بگيرد و برای شرکت در عملیات رمضان در تاريخ 24 خردادماه 1361 راهی جبهه شد و آنجا مسئوليت بی سيم چی گردان را داشت.
شب 23 تیرماه 1361 که مصادف با شب قدر بود، بر اثر اصابت ترکش خمپاره از ناحيه شکم زخمی شد و او را به بيمارستان شريعتی اصفهان منتقل کردند و حدود 21 روز در بيمارستان بستری بود و سرانجام در ساعت 9 صبح روز 13 مرداد سال 1361 به شهادت رسید. پیکر پاکش در گلزار شهدای مهرنجان کازرون به خاک سپرده شد.
انتهای متن/