آخرین اخبار:
کد خبر : ۵۹۶۶۳۶
۱۲:۱۵

۱۴۰۴/۰۵/۰۵

دیدار به قیامت

مادر شهید «جعفر بخشیان کلاریجانی» می‌گوید: در آخرین روزی که می‌خواست به جبهه برود شب آخر بالای سر من نشست و بیدار بود گفتم چرا نمی‌خوابی گفت می‌خوابم شما بخواب! صبح آمد پیشم مرا قسم داد که جواب او را بدهم وصیت نامه اش را می‌خواست و خیلی دنبالش گشت وقتی وصیت نامه را به او دادم گفت رضایت بده به جبهه بروم از پدرش مقداری پول گرفت و موقع خداحافظی گفت: دیدار به قیامت.


به گزارش نوید شاهد مازندران، شهید «جعفر بخشیان کلاریجانی» بیست و هفتم آبان ۱۳۴۹، در شهرستان سوادکوه به دنیا آمد. پدرش علی بخش و مادرش سیده زهرا نام داشت. در تاریخ دوم مرداد ۱۳۶۷، در اسلام آباد غرب بر اثر اصابت تیر مستقیم به صورت و لب به شهادت رسید مزار او گلزار شهدای پارسی سواد کوه به خاک سپرده شد.

رضایت بده به جبهه بروم

چند خاطره‌ای از شهید «جعفر بخشیان کلاریجانی»:

مادر شهید: در سن ۵ یا ۶ سالگی در روز عید قربان زمانی که می‌خواستیم قربانی کنیم از ما سوال کرد برای چه قربانی می‌کنید برایش ماجرای حضرت ابراهیم و حضرت اسماعیل را تعریف کردم و گفتم اگر حضرت اسماعیل قربانی می‌شد ما هم باید هر سال یک پسرمان را قربانی می‌کردیم که دیدم ایشان از ترس فرار کرد و تا غروب پیدایش نکردیم و از گوشت قربانی هم اصلاً نخورد.

در آخرین روزی که می‌خواست به جبهه برود شب آخر بالای سر من نشست و بیدار بود گفتم چرا نمی‌خوابی گفت می‌خوابم شما بخواب! صبح آمد پیشم مرا قسم داد که جواب او را بدهم وصیت نامه اش را می‌خواست و خیلی دنبالش گشت وقتی وصیت نامه را به او دادم گفت رضایت بده به جبهه بروم از پدرش مقداری پول گرفت و موقع خداحافظی گفت: «دیدار به قیامت!» گفتم پسرجان اگر شهید شدی از من ناراحت نباش گفت: «مادر جان صبور باش و کاری نکن که منافقین از شهادت من شاد شوند» و دوباره گفت دیدار به قیامت و رفت.

خواهر شهید: زمانی که اولین بار به جبهه رفت و به مرخصی آمد، حقوقی را که به او دادند به بازار رفت برای پسرم (خواهرزاده اش) کفش خرید، گفت: «چون آقا صفر (همسرم) در جبهه است هر چه نیاز داری بگو برایت تهیه کنم.»

انتهای پیام/


گزارش خطا

ارسال نظر
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه