تحویل سال در سردشت / عیدی فقیرانه
به گزارش نوید شاهد فارس، شهيد «هوشنگ رستمی» چهارم خرداد سال 1319 در خرمآباد لرستان دیده به جهان گشود. 7 ساله بود که راهی مدرسه شد. تحصيلات خود را تا مقطع لیسانس در رشته علوم و فنون نظامی گذراند. اردیبهشت سال 1344 به استخدام ارتش درآمد. پس از سپری نمودن دورههای آموزشی، داوطلبانه به تيپ 55 هوابرد شيراز منتقل شد. سال 1357 با شروع درگیری در کردستان خود را به جبهه غرب رساند و تا پایان جنگ حضور مستمر در جبهه داشت. وی سرانجام پس از سالها مجاهدت 20 آذر سال 1369 در حین پاکسازی ميدان مين بر اثر انفجار مين به شهادت رسید. پیکر پاکش در بهشت رضا خرم آباد به خاک سپرده شد.
قسمت «65» خاطره خودنوشت شهید «هوشنگ رستمی» :
روز 29 اسفندماه تير بار ضد هوائی کاليبر 12/7 يا 50 را تنظيم و با گونی محکم نمودم تا در موقع تيراندازی تکان نخورد، خمپاره انداز 81 بر روی نقطه دلخواه تنظيم نمودم، به همه هوشياری دادم چون يکی از پايگاههای سقز را به علت خوابيدن نگهبان، ضد انقلاب تصرف و کليه نفرات را سر میبرند، تعدادی را به گروگان میبرند و تمام اسلحه و مهمات پايگاه را برده بودند.
شب يکم فروردين ماه 1360 سردشت
ساعت تحويل سال نوروز ساعت 8 و 32 دقيقه و 8 ثانيه صورت میگرفت. قبل از اين تصور که عيد امسال را چگونه خواهيم گذراند من به فکر سور و سات نبودم چون فقيرانه ترين عيدها را من در سردشت داشتم.
در شب عيد نه خبری از ميوه بود، نه از آجيل و نه از هفت سين، زيرا به یکی از بچهها سفارش کرده بودم مقداری از شهر بخرد و بياورد، ولی ايشان به علت کار واجب اجازه گرفتند و در شب عيد در شهر ماندند. فقط مقدار کمی آبنبات و نصف جعبهای بيسکويت داشتيم.
فردا تمام سربازان براي گفتن تبريک به نزد من آمدند، مقداری گز و کمی پرتقال و کمی هم آبنبات جور کرديم و به هر شکلی بود عيد سپری شد و بچهها هم زياد توقع نداشتند.
بعد از سال تحويل به فکر بچههایم بودم و صحنههای جست و خيز آنها و چيدن هفت سين و ساير کارهای بچهگانه آنها در ذهنم زنده شد و مخصوصاً اينکه به این فکر بودم که امسال عيد را چگونه سپری کردهاند يا میکنند.
با بي سيم به پايگاهها تبريک گفته شد و در بين پايگاهها تبريک بچهها و فرماندههان پايگاه رد و بدل شد و عيد به همين مسائل خلاصه شد البته اين مسائل در روز یکم فروردین 1360 صورت گرفت.
انتهای متن/