قرآن، جوانى را زینت زندگانىمان قرار داده است
به گزارش نوید شاهد سمنان، «شهید محمدعلی مکارینسبسمنانی» بیست و هفتم اسفندماه ۱۳۴۶ در شهرستان سمنان دیده به جهان گشود. پدرش عبدالعلی، کارگر بود و مادرش ستاره نام داشت. تا دوم راهنمایی درس خواند. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و پنجم اسفندماه ۱۳۶۳ در دجله عراق به شهادت رسید. پیکر وی مدتها در منطقه بر جا ماند و سال ۱۳۷۳ پس از تفحص، در امامزاده یحیای زادگاهش به خاک سپرده شد.
فرازهایی از وصیتنامه شهید:
جبهه کلاس اخلاق است
اینجانب محمدعلى مکارىنسب یا بهقول دوستان(میثم خجستهفر) وصیتنامه خود را آغاز مىکنم: من حقیر و کوچک پیامى براى شما مردم بزرگوار و فداکار که حتى لیاقت صحبت کردن را هم ندارم چه رسد به پیام دادن براى شما، ولى از شما همشهریان محترم و عزیز مىخواهم که مانع رفتن فرزندانتان به جبهه نشوید، چون جبهه هرجایش چه خط مقدم و چه پشت خط، کلاس اخلاق است، کلاس ایثارگرى و ایثارگریهاست و اگر مىخواهید که این برایتان اثبات شود، براى یکبار یک ماموریت کوتاه پانزده روزه براى بازدید به جبهه بیایید و ناظر این همه خوبیها باشید خوبیهایى که در شهر حتى در خوشترین روزها با آن برخورد نکردهاید و اگر نیایید بهنظر اینجانب حقیر در عمرتان نخواهید دید مگر اینکه باز یزید قصد مقابله با حسین و یارانش را داشته باشد.
جوانى زینت زندگانىمان است
اى مردم عزیز و شهیدپرور سمنان! همیشه و هرجا به یاد خدا باشید که جز خدا، قرآن و اسلام چیز دیگرى بدرد شما نمىخورد. هنگامیکه مردید، پدرانتان را در یک قبر، همسرانتان را در یک قبر و فرزندانتان را در یک قبر مىگذارند و در اینجا فقط اعمال خوب شماست که به درتان میخورد نه دیگر پدر و مادر، فقط و فقط اعمال است، پس همیشه به یاد خدا باشید.
اى عزیزان همسن و سالَم! قرآن، جوانى را زینت زندگانىمان قرار داده است. اى محصلان عزیز، اى امیدان آینده مملکت اسلامى! شما هم به درس برسید و همیشه سعى کنید که در درس خواندن موفق باشید. مدرسه هم مانند جبهه بهقول امام عزیزمان سنگراست پس سنگرها را حفظ کنید.
پدر و مادرم و اى برادران و خواهران! از شما بهعنوان یک برادر کوچکتر مى خواهم که بعد از شهادتم برایم گریه نکنید و اشک نریزید و اگر هم گریه کردید و اشکتان جارى شد به یاد امام حسین(ع) باشید که من لیاقت این اشکها را ندارم، پس برایم گریه نکنید.
انتهای متن/