آن «سه قطره خون»؛ آن «سه آذر اهورایی»...
به گزارش نوید شاهد، روز شانزدهم آذر هرسال بعنوان «روز دانشجو»، یادآور شانزدهم آذر خونین 1332 است که رژیم ستم و سرکوب طاغوتی، سرمست از قدرتیابی و تسلط مجدد به پشتگرمی و پشتوانه استعمار پیر انگلیس و استکبار تازه نفس آمریکای جهانخوار در کودتای سیاه 28 مرداد همان سال، با دعوت از «ریچارد نیکسون» معاون وقت رئیس جمهور آمریکا- و رئیس جمهور بعدی حزب جمهوریخواه- نمک بر زخم خونچکان مردم ایران پاشید. برنامه بازدید و حضور او در دانشگاه اما، هدفی جز تحقیر و تازه کردن این جراحت عمیق تاریخی نداشت. فرزندان رشید و غیرتمند ایران، خستهدل و آزردهجان از حضور نماینده کشور و دولتی که با مداخله مستقیم در سیاست ایران و کمک به روی کارآمدن مجدد دیکتاتور و بسط خفقان و استبداد داخلی وابسته و عامل استثمار خارجی، خنجر از پشت بر پیکر این ملت فروکرده و هنوز خون شهدای ما از چنگ و دندانش میچکید، تاب این تحقیر را نیاوردند و دانشگاه را با طنین فریاد اعتراض خود به کانون خیزش ملی بر علیه سلطه استکباری آمریکا و تجلیگاه خشم و خروش و غیرت مردم ایران تبدیل کردند. مزدوران شیطان بزرگ، سه دانشجوی شریف و پاکباخته دانشکده فنی دانشگاه تهران را برای خوشایند ارباب، به شهادت رساندند: آذر شریعت رضوی، مصطفی بزرگ نیا و احمد قندچی... و این «سه قطره خون» تا همیشه دانشگاه را با فرهنگ جهاد و شهادت پیوند زد؛ از آن روز تا 15 خرداد خونین و تا انقلاب اسلامی و تا دفاع مقدس... و تا امروز و با مدافعان شهید حرم
برای خوشامد به ارباب، دانشگاه، «قتلگاه» شد...
پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، سازمانهای سیاسی تشکیل دهنده جبهه ملی، برای دوره کوتاهی در یک ائتلاف موقتی، تحت نام «نهضت مقاومت ملی» به مقاومت سیاسی دست زدند و تظاهراتها و اعتصابهای پراکندهای در پاییز همان سال در دانشگاه تهران و همچنین بازار، از جمله در تاریخ ۱۶ مهر و ۲۱ آبان، در اعتراض به محاکمه مصدق برگزار شد. چند هفته پس از این وقایع، اعلام شد که روابط ایران و بریتانیا که در زمان نخستوزیری مصدق قطع شده بود، از سر گرفته خواهد شد و ریچارد نیکسون نایب ریاست جمهوری وقت آمریکا برای دیدار رسمی به ایران خواهد آمد. این موضوع بهانه لازم برای اعتراضات را فراهم کرد و در ۱۶ آذر همین سال، دانشجویان معترض به سخنرانی در کلاسها پرداختند و ناآرامی تمامی محوطه دانشگاه تهران را فرا گرفت. دولت کودتا برای پیشگیری از هرگونه اقدام بعدی تصمیم به سرکوب اعتراضات گرفت. سربازان و نیروهای ویژه ارتشی پس از هجوم به دانشگاه، به کلاسهای درس حمله کرده و صدها دانشجو را بازداشت و ضرب و شتم کردند. نیروهای امنیتی در دانشکده فنی، اقدام به شلیک تیر کرده و موجب شهادت سه دانشجوی این دانشکده به نامهای «احمد قندچی»، «مهدی شریعت رضوی» و «مصطفی بزرگنیا» شدند.
دکترای افتخاری به نماینده «ولی نعمت» بر روی خون شهیدان دانشگاه!
فردای آن روز «ریچارد نیکسون» به ایران آمد و دکترای افتخاری در رشته حقوق را در دانشگاه تهران که در اشغال آشکار نیروهای نظامی بود، دریافت کرد.
وقایع آذر ۱۳۳۲، نمایانگر واکنش دولت کودتا به فعالیتهای دانشجویی بود و به دنبال آن سرکوب نظاممند تمامی اشکال دیگر مخالفتها، رخ داد.
۱۶ آذر، توسط کنفدراسیون دانشجویان ایرانی خارج از کشور که مرکز اجتماع و مباحثه مخالفان حکومت پهلوی در خارج از ایران بود، روز دانشجو نامیده شد.
دانشجویان پس از آن، هر سال در این روز اعتصابهای دانشجویی به راه میانداختند و در واقع ۱۶ آذرماه به معیاری برای ارزیابی میزان نفرت از حکومت استبدادی و مستکبران عالم و توانایی و نفوذ مخالفان در بین روشنفکران، تبدیل شد.
این روز از آن زمان، همچنان از اهمیت تاریخی برجستهای در ایران برخوردار بودهاست.
روایت تکان دهنده شهید دکتر مصطفی چمران از شهادتکده شانزده آذر
دانشجویان مبارز دانشگاه تصمیم گرفتند که هنگام ورود نیکسون، نفرت و انزجار خود را به دستگاه کودتا و طرفداری خود را از دکتر مصدق نشان دهند. تظاهرات بر علیه افتتاح مجدد سفارت و اظهار تنفر همه جا به چشم می خورد و وقوع تظاهرات هنگام ورود نیکسون حتمی می نمود.
ولی این تظاهرات برای دولتمردان خیلی گران تمام می شد زیرا تار و پود وجود آنها بستگی به کمک سرشار آمریکا داشت. این بود که دستگاه برای خفه کردن مردم و جلوگیری از تظاهرات از ارتکاب هیچ جنایتی ابا نداشت. روز 15 آذر یکی از دربانان دانشگاه شنیده بود که تلفنی به یکی از افسران گارد دانشگاه دستور می رسد که «باید دانشجویی را شقه کرد و جلوی در بزرگ دانشگاه آویخت که عبرت همه شود و هنگام ورود نیکسون صداها خفه گردد و جنبنده ای نجبند!...»
... رگبار گلوله باریدن گرفت و چون دانشجویان فرصت فرار نداشتند، به کلی غافلگیر شدند و در همان لحظه اول عده زیادی هدف گلوله قرار گرفتند. لحظات موحشی بود. دانشجویان یکی پس از دیگری به زمین می افتادند به خصوص که بین محوطه مرکزی دانشکده فنی و قسمت های جنوبی سه پله وجود داشت و هنگام عقب نشینی عده زیادی از دانشجویان روی این پلهها افتاده نتوانستند خود را نجات دهند. مصطفی بزرگ نیا به ضرب سه گلوله از پای در آمد. شریعت رضوی که ابتدا هدف سرنیزه قرار گرفته به سختی مجروح شده بود، دوباره هدف گلوله قرار گرفت. ناصر قندچی حتی یک قدم هم به عقب برنداشته و در جای اولیه خود ایستاده بود یکی از سربازان با رگبار مسلسل سینه او را شکافت و او را شهید کرد. رگبار گلوله همچنان برای دقیقه های طولانی و مرگبار ادامه داشت. دانشجویان از روی پلهها غلطیده و به پایین پرت می شدند و چون درهای آزمایشگاه بسته بود و کسی نمی توانست داخل شود، پس از لحظه ای انبوهی از دانشجویان در پایین پلهها تشکیل شد و عده ای زیر فشار له شدند. خون مجروحین آنقدر زیاد بود که پایین پله های گلگون شده بود. بدن مجروحین در حدود دو ساعت در وسط دانشکده افتاده بود و خون جاری بود تا بالاخره جان سپردند.
16 آذر؛ نماد خودباوری، استکبارستیزی و حق طلبی دانشجوی ایرانی
در این روز با خون پاک سه تن از دانشجویان عزیز در اعتراض به منش و خوی استکباری و گسترش سلطه دولت آمریکا بر ایران، فضای دانشکده فنی و دانشگاه تهران، مطهر و متبرک شد. این واقعه خونین، با ماهیت استکبارستیزانه، روندی را رقم زد که نتیجه نهایی آن ورود جنبش دانشجویی به عرصه مبارزه مستمر با رژیم ستمشاهی و قدرتهای سلطهگر جهانی، حمایت از نهضت اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) و مشارکت همه جانبه دانشجویان و اساتید دانشگاهها در پی افکنی، تثبیت و پیشرفت نظام مقدس جمهوری اسلامی بود. دانشجویان فهیم و بصیر ایرانی در آن روز ثابت کردند که دانشجو تنها مصرف کننده منفعل دانشی خنثی و عقیم و بی جهت نیست. دانشجو بعنوان نوک پیکان بلوغ و بینش و رشد ملی و قشر پیشرو، پیشتاز و مولد در تحول تاریخی و جمعی، مظهر بصیرت در دشمنشناسی، زمانآگاهی و دردآشنایی، و پیشاهنگ خودآگاهی تاریخی و حرکت در مسیر آزادی و استقلال نیز هست و دانشگاه، نبض بیدار جامعه و سرمایه واقعی و ماندگار کشور و کلید سعادت فردای ایران است. این را دانشگاه در همراهی و پیوند پرشکوهش با نهضت بیدارگر روحانیت برهبری امام امت (ره) در 15 خرداد 42 بیشتر به ثبوت رساند و از آن پس تا روزهای اوج انقلاب که دانشگاه در زبان مردم: «سنگر آزادی» خوانده شد و میعادگاه تظاهرات و تجمعات و تحصنهای پرشور و تاریخی ملت و روحانیت بود و حوادث تاریخسازی چون سیزدهم آبان 57 نیز با محوریت و مرکزیت دانشگاه شکل گرفت، این نهاد پویا و پرتحرک، همواره مرکز مخاطره و ناامنی دستگاه امنیتی و پلیسی رژیم بود و بخش عظیمی از مبارزان و زندانیان سیاسی را دانشجویان آگاه و معترض کشورمان تشکیل میدادند.
از 16 آذر 32 تا 13 آبان 58: دانشگاهی که «مرگ بر آمریکا» را از «فریاد» تبدیل به «فرهنگ» کرد
در سالهای پس از پیروزی نیز، همراهی دانشگاه با اهداف متعالی انقلاب و آرمانهای فضیلتآفرین امام (ره) آنچنان بود که کافی است به حماسه تاریخی فتح لانه جاسوسی آمریکای جهانخوار و جنایتکار توسط دانشجویان انقلابی خط امام نظر کنیم که فرزندان و تربیتشدگان تفکر خطشکن و سلطهستیز آن انسان بزرگ الهی بودند و با اقدام خود اسطوره ابهت و شکست ناپذیری شیطان بزرگ را برای همیشه زیر پا خرد کردند و روح مقاومت و امید را در همه ملتهای تحت سلطه زنده نمودند و پس از آن شمار شهیدان دانشجو در دفاع مقدس، نشانگر معنویت و طهارت محیط دانشگاهی است که با انقلاب و امام، گویی معبد و محراب فضیلت و عرفان شد.
دانشگاه؛ خط مقدم جهاد در مسیر «دانش اقتدار»
امتداد این پیوند مقدس دانشگاه و دانشجو با انقلاب را تا همین امروز میتوان دید؛ با وجود سرمایه گذاری درازمدت و متمرکز دشمن برای جدا کردن دانشجو از نظام و رهبر و مردم و بحرانسازیهای متعدد در این سالها، دانشگاه همچنان مرکزیتی برای تولید علم بر محور الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت و تمدن سازی معنوی برای همه جهان، دستیابی به قله اقتدار و عزت منطقه ای و جهانی با روح هویت ملی، و قرار گرفتن در مسیر تکاپوی مستمر علمی و پژوهشی، روح خلاقیت و ابداع و ابتکار و راهگشایی برای حصول خودکفایی، نفی همه وابستگیها و تحقق فنآوری بومی و ملی بوده است. دانشگاهی که یک روز برای وابستگی علمی ما به دشمن ساخته شد، امروز در صنعت دانش بنیان هستهای، نانوتکنولوژی و هزاران عرصه دیگر از نوآوری و پیشرفت و روح آفرینشگری علمی، در سنگر و صف اول و خط مقدم جهاد علمی با استکبار جهانی است؛ با ستاره هایی چون: مجید شهریاری، محسن فخری زاده، مصطفی احمدی روشن، مسعود علیمحمدی، و...
انتهای گزارش/