دوشنبه, ۱۱ تير ۱۴۰۳ ساعت ۱۲:۲۲
بعثی‌ها به یکی از اسرا اصرار می‌کردند که مصاحبه کند و از نگهبانان عراقی خوب بگوید. اما او قبول نمی‌کرد. سرانجام وقتی حاضر شد جلوی دوربین برود که ...

به گزارش نوید شاهد به نقل از خبرگزاری فارس، حسین یاسینی سرهنگ آزاده دوران دفاع مقدس، تعریف می‌کند: «یکی از خلبانانی که اهل مشهد بود به اسارت نیروهای عراقی درآمد. عراقی‌ها اصرار داشتند که او مصاحبه کند؛ ولی او تن به مصاحبه نمی‌داد و برای همین او را شکنجه می‌کردند.

رفتار بعثی‌ها با اسرای ایرانی خیلی خوب است، ورچپه!

تعدادی از اسرا به سراغ او رفتند و او را متقاعد کردند که مصاحبه کند؛ اما او باز هم زیر بار مصاحبه نرفت.

مسؤولین عراقی به او ۲۴ ساعت مهلت دادند که حاضر به مصاحبه بشود و تعدادی سؤال شخصی هم نوشته و به او دادند.

روز بعد در حالی که همه اسرا انتظار داشتند او تن به مصاحبه ندهد، در کمال حیرت دیدند که آماده مصاحبه شد.

مصاحبه‌گر عراقی از او پرسید: «اسمت چیه؟»

او در جواب اسم و شهرت و تخصص خود را گفت.

دوباره مصاحبه‌گر عراقی پرسید: «برخورد عراقی‌ها با شما چگونه بود؟»

او در جواب گفت: «خیلی خوب بود ورچپه.»

مصاحبه‌گر پرسید: «آیا در اینجا به شما امکانات کافی می‌دهند؟»

در جواب گفت: «امکانات خیلی عالی است ورچپه.»

هر چه سؤال کردند، او به فصاحت تمام جواب داد و در نهایت در آخر هر جمله‌اش گفت «ورچپه».

پس از آن به مدت چند روز مصاحبه او را پخش می‌کردند. چند روز بعد نگهبانان عراقی به سرش ریختند و به شدت او را کتک زدند.

وقتی علت را پرسیدم، یکی از بچه‌های مشهد گفت: «ورچپه یعنی برعکس!»

عراقی‌ها که تازه متوجه شده بودند او آن‌ها را سرکار گذاشته دیگر مصاحبه او را پخش نکردند.»

منبع: کتاب «میگ و دیگ» به قلم علیرضا پوربزرگ وافی

 

انتهای پیام/ ر

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده