«محل استقرار ما بسیار گرم و فاقد هر گونه امکان رفاهی بود. من از اینکه ما را به خط نبرده بودند؛ بسیار بی‌تاب و ناراحت بودم. حمید هم علی‌رغم اینکه احساس می‌کردم از من هم ناراحت‌تر است ...» ادامه این خاطره از شهید «حمید قزوینی» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.

نگاه عاشقانه!
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، شهید حمید قزوینی، شانزدهم مرداد ۱۳۴۳ در شهر قزوین به دنیا آمد، پدرش محمدابراهیم (فوت۱۳۵۸) و مادرش رقیه نام داشت، تا پایان دوره متوسطه در رشته عمران درس خواند، دیپلم گرفت و پاسدار بود. این شهید بزرگوار پنجم مرداد ۱۳۶۷ در اسلام‌آباد غرب توسط نیرو‌های عراقی بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد و مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.

نگاه عاشقانه!

علی نبیئی از دوستان روایت می‌کند: سال ۶۲، اعزامم همراه با حمید به جبهه و حضور در واحد تخریب لشکر ۱۷ علی‌بن‌ابیطالب (ع) بود. در آستانه عملیات والفجر ۳ نیرو‌های لشکر به خط اعزام شدند.

اما من و حمید جزو نیرو‌هایی بودیم که به خط اعزام نشدیم و در مقر تخریب در جفیر ماندیم تا برای مانور لشکر، میدان مین را مهیا کنیم.

محل استقرار ما بسیار گرم و فاقد هر گونه امکان رفاهی بود. من از اینکه ما را به خط نبرده بودند؛ بسیار بی‌تاب و ناراحت بودم. حمید هم علی‌رغم اینکه احساس می‌کردم از من هم ناراحت‌تر است. اما نوع رفتارش نسبت به موضوع کاملاً متفاوت بود.

او نگاهی تعبدی و عاشقانه به موضوح داشت و بسیار صبور و منطقی با آن برخورد می‌کرد طوری که نوع رفتار او تأثیر زیادی در آرامش من داشت.

منبع: کتاب قزوینی (یادمان سردار شهید اسلام حمید قزوینی)

پوستر سالروز شهادت شهید «سلیمانی»

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده