خاطره‌ای از شهید «ضرغام قاسمی»
شنبه, ۰۱ بهمن ۱۴۰۱ ساعت ۰۹:۳۶
نوید شاهد استان هرمزگان به مناسبت سالگرد شهادت شهید «ضرغام قاسمی» خاطره‌ای از این شهید والامقام را منتشر کرد.

به گزارش نوید شاهد هرمزگان، شهید ضرغام قاسمی يكم دی 1346، در روستای دهوسطی از توابع شهرستان ميناب چشم به جهان گشود. پدرش علی، كارمند نيروی دريايی بود و مادرش فاطمه نام داشت. طلبه حوزه علميه در سطح دو بود. به عنوان بسيجی در جبهه حضور يافت. بيست‌ و نهم دی 1365، در شلمچه بر اثر اصابت تركش به سر، شهيد شد. مزار او در گلزار شهدای شهرستان زادگاهش واقع است.

ا

خاطره‌ای از شهید ضرغام قاسمی (نوشته مادر شهید)

علاقه‌‌‌‌ی بسیار زیادی به جبهه رفتن داشت، اما این مسئله را به من که مادرش بودم نمی‌گفت چون می‌دانست که من ناراحت می‌شوم و زمانی که می‌خواست به جبهه برود به من گفت مادرجان من می‌خواهم به مدرسه در بندرعباس بروم چون معلم‌ام عوض شده در صورتی که می‌خواست به جبهه برود و به برادرش گفته بود نامه‌هایی را که من می‌فرستم به مادرم نشان ندهید که ناراحت می‌شود.

نامه‌ها به دست برادرش می‌رسید اما به من نمی‌داد و هنگامی که از برادرش می‌پرسیدم که او کی از بندرعباس می‌آید به من می‌گفت هفته آینده برمی‌گردد. بعد از بیست روز که برگشت گفت من مرخصی گرفتم و به پیش شما آمدم. آن شب شام را با هم خوردیم و بعد از شام به من گفت مادرجان من آمده‌ام از شما اجازه بگیرم تا به جبهه بروم، من به او این اجازه را ندادم و به او گفتم تو سرپرست من هستی، او نیز در جواب من گفت، سرپرست تو خداست، به او گفتم من کسی را ندارم و دوری تو را نمی‌توانم تحمل کنم، گفت مادر مگر حضرت زینب چه کار کرد، مگر علی‌اکبر، علی‌اصغر، حضرت ابوالفضل و امام حسین(ع) نرفتند، من که دیگر از این‌ها بالاتر نیستم، به او گفتم اگر بروی من هم خودم را می‌کشم، گفت نه مادر من باید بروم و اگر شهید هم شدم خودت را ناراحت نکن، بعد از اینکه اصرار بسیار زیادی کردم او هم گفت حالا که تو نمی‌خواهی من هم نمی‌روم. آن شب را هم به پیش دوستان خود رفت و روز بعد به خانه برگشت و باز هم چیزی در مورد رفتن بر جبهه به من نگفت، در صورتی که همان روز قرار بود که حرکت کند و قبل از رفتن به برادرش گفت که به مادرم بگو که من به جبهه رفتم و اگر خواست خدا باشد من شهید می‌شوم و اگر نه، بر می‌گردم و پیش تو زندگی خواهم کرد.

از روزی که از خانه رفت تا روزی که به شهادت رسید و پیکر پاک آن شهید را آوردند شانزده روز بیشتر طول نکشید.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده