خاطره‌ای از شهید «پوریزدان پرست»
یکی از همرزمان شهید «پوریزدان پرست» در خاطره ای می گوید: «کربلای 5 بعد از شهادت سیدمحمد کدخدا و حاج مهدی زارع من شدم فرمانده گردان امام حسین(ع). سید ابراهیم هم فرمانده دسته بود و ارتباط ما بیشتر شد. گردان در جزیره مستقر شد و...» خاطره کامل این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.

شهيد «سيد ابراهيم پوريزدان پرست»

به گزارش نوید شاهد فارس، شهيد «سيدابراهيم پوريزدان پرست» 9 تیر ماه سال 1307 در خانواده ای مذهبی از دیار داراب دیده به جهان گشود. 4 ساله بود که پدر خود را از دست داد. از 7 سالگی شروع به فراگیری علم و تحصیل کرد و تا کلاس ششم ابتدایی تحصیل خود را ادامه داد. در 18 سالگی به خدمت سربازی رفت و پس از آن در ارتش ماند و در همان‌جا تا گروهبان اولی آموزش ديد و در حين آموزش تحصيل خود را ادامه داد.

سال 1323 ازدواج کرد. طی سال‌هايی که در ارتش خدمت می کرد با عوامل فساد و دزدی مبارزه می‌کرد. قبل از انقلاب بازنشسته شد. سال 1359 به صورت افتخاری به عضویت سپاه پاسداران درآمد و عازم جبهه نبرد شد. وی سرانجام 12 بهمن ماه 1365 در شلمچه عملیات کربلای 5 به شهادت رسید.

 

یکی از همرزمان شهید «پوریزدان پرست» در خاطره ای می گوید: «کربلای 5 بود. «سیدمحمد کدخدا و حاج مهدی زارع» به شهادت رسیده بودند. سمت فرمانده‌ای گردان امام حسین(ع) را بر عهده من گذاشتند و سیدابراهیم نیز فرمانده دسته شد. از آن روز به بعد ارتباط ما بیشتر شد و من او را بیشتر شناختم.

گردان در جزیره مستقر شد. دشمن از سه جهت روی ما سر ما آتش می‌ریخت. دسته سید ابراهیم را برای حفاظت از سه راه شهادت گذاشتند. سید کارش را به نحو احسنت انجام داد و چند پاتک دشمن را خنثی کرد.

برای سرکشی از سه راه رفته بودم. دیدم تنها داخل یک سنگر نشسته و به دقت جلو را نگاه می کند. به او نزدیک شدم و گفتم: سید چرا تنهایی؟

گفت: آخه اینجا آتیش سنگینه. کسی نمی ایسته. چند تا هم شهید و مجروح دادیم. خودم وایسادم که حواسم به حرکت دشمن باشه.

خندید و گفت: من تا هستم خیالت از اینجا راحت باشه خداحافظی کردم چند قدمی که دور شدم خمپاره‎ای کنارش نشست و آسمانی شد...»

انتهای متن/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده