يکشنبه, ۰۸ آبان ۱۴۰۱ ساعت ۰۸:۵۳
«حتی به یاد ابا عبدالله الحسين آب نیز ننوشید. همان شب یکی از بچه های گردان مجروح شد و شیخ علی این شانس را به دست آورد که سلاح او را صاحب شود و همین زمینه ای شد که از گردان بیرون نرود و در عملیات شرکت نماید...» در ادامه متن خاطره این شهید والامقام را از زبان دوستش «شیخ دغاغله»در نویدشاهد بخوانید.

به گزارش نوی شاهد خوزستان، شهید شیخ علی سواری در دوازدهم تير 1345، در شهرستان دش تآزادگان به دنيا آمد. پدرش مويع و مادرش نوعه نام داشت. خواندن و نوشتن نمی دانست. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور يافت. سي و كيم تير 1366، در سومار توسط نيروهاي عراقي به شهادت رسيد. مزار او در شهرستان كرمانشاه قرار دارد.

متن خاطره:

عشق به مولائی که سرش بر نیزه رفت، و زیر بار ذلت و زور نرفت او را به هیئت روحانیون درآورد و اکنون رزمنده بی قراری شده بود که به دنبال عملیات می گشت.

از تلفن عمومی عجولانه با برادرش تماس گرفت و گفت:«باید هر چه سریعتر خود را به گردان برسانم و از بس بعنوان مبلغ به جبهه رفته ام خسته شده ام این بار می خواهم به عنوان یک رزمنده وارد عملیات شوم از طلاب حوزه به خاطر اینکه نمی توانم تدریس کنم معذرت خواهی کن.

با اولین خودرو خود را به گردان حر رساند. بچه های گردان وقتی مردی را می دیدند که از دور عجولانه و خاکی، در حالی که پلاستیک لباسی در دست دارد به طرفشان می آید همه شاد و خوشحال به هم می گفتند:«که او شیخ علی سواری است.»

اما وقتی شنید که گردان در خط دوم صحنه نبرد شرکت می کند، مضطرب و پریشان از بچه ها خداحافظی کرد تا به گردان کربلا بپیوندد. خیلی سریع و قبل از آنی که گردان کربلا به طرف منطقه نبرد حرکت کند به آنها پیوست در حالی که نه پلاک شناسایی داشت و نه اسلحه ای برای نبرد.

وقتی به فرمانده التماس کرد که در گردان باقی بماند او موافقت نکرد ولی به او اجازه داد که فقط آنشب را در گردان باقی بماند.

ساعات زیادی از شب گذشته بود ولی هنوز خبری از شام نبود. بچه ها سخت گرسنه بودند و مقدار غذای موجود نیز کم بود. لب به غذا نزد، چرا که می گفت:«این غذای شماست و از آن نمی خورم.»

حتی به یاد ابا عبدالله الحسين آب نیز ننوشید. همان شب یکی از بچه های گردان مجروح شد و شیخ علی این شانس را به دست آورد که سلاح او را صاحب شود و همین زمینه ای شد که از گردان بیرون نرود و در عملیات شرکت نماید.

فردا در گیرودار درگیری، خمپاره ای به او اصابت کرد و بدنش قطعه قطعه گردید. پیکرش سه روز بعد به خاک سپرده شد و همانند اباعبدالله الحسین (ع) سر مبارکش پس از چهل روز به پیکرش پیوست.

بی شک شیخ علی از این همه شباهت با نحوه شهادت مولایش شاد و مسرور بود که می رفت تا در محضر خداوند خویش سرافراز حضور یابد.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده