«نه تنها خود زندگینامه نوشت نداشت بلکه توصیف و معرفی هم از خویش نداشت و خیلی خودش را فراموش کرده و مسائل جنگ را هم مطرح نمی‌کرد. گاه به نظرم می‌آمد اگر بخواهم مطالبی را در این حوزه از ایشان بپرسم احتمال دارد ناراحت هم بشود ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید جانباز «مجید نبیل» است که تقدیم حضورتان می‌شود.

خودش را فراموش کرده بود!

به گزارش نوید شاهد استان قزوین، شهید جانباز مجید نبیل، در بهمن ماه سال ۱۳۴۱ به دنیا آمد، اما برای اینکه چند ماهی از درس و مدرسه عقب نماند، زمان تولدش در شناسنامه شهریور ماه همان ثبت شده است. وی در دهم آبان ماه سال ۱۳۶۱ در عملیات محرم در منطقه عملیاتی عین‌خوش با اصابت تیر و قطع نخاع به افتخار جانبازی ۷۰ درصد نایل آمد.
وی پس از ۳۱ سال صبر، استقامت و عمری مجاهدت علمی و مدیریتی روز چهارم آذر ماه سال ۹۲ در بیمارستان شهید مدرس تهران دعوت حق را لبیک گفت و پیکر مطهرش در گلزار شهدای قزوین به خاک سپرده شد. این شهید بزرگوار سال‌ها خادم خانواده‌های جانبازان و ایثارگران بود و به عنوان مدیرکل بنیاد جانبازان استان قزوین و مدیرکل بودجه و تشکیلات بنیاد جانبازان کشور فعالیت می‌کرد.

خودش را فراموش کرده بود!

حمید عابدی‌ها یکی از دوستان شهید جانباز مجید نبیل روایت می‌کند: در طول سفر بعضی جا‌ها که رفت‌وآمدش سخت بود و یک کسی باید ایشان را به ناچار می‌یابد از آمدن به آنجا طفره می‌رفت و در کنار اتوبوس می‌ماند من خودم خیلی جا‌ها را نرفتم به خاطر اینکه ایشان تنها نماند.

مثلاً جایی بود که بالا رفتنی و صعود بود و ایشان می‌دانست باید کسی ویلچر را بگیرد و زحمت دارد تا آنجا می‌آمد، ولی بالای قله نمی‌رفت. شب‌ها گاه از همین کتاب‌هایی که من با خودم داشتم در شب‌ها به اصطلاح می‌خواند و در خوابیدن و برخاستن‌اش نظم داشت.

آن شب‌هایی که هم اتاق بودیم من خیلی دیر می‌خوابیدم. برای مطالعه تا ساعت دو - دو و نیم آخر شب بیدار می‌ماندم و بعد می‌رفتم پایین توی لابی هتل تا در نور چراغ اتاق ایشان اذیت نشود، ولی وقتی برمی‌گشتم در کمال ناباوری می‌دیدم او بیدار است و نافله می‌خواند گویی که همیشه بیدار است و همیشه خواب خواب نیست و این حسی بود که من داشتم، چون هر وقت می‌رفتم و می‌آمدم حرکتی می‌کرد.

من می‌دانستم یک مدت به اصطلاح ایشان در قزوین منصب داشته‌است و مسئول بنیاد جانبازان قزوین بود، ولی با این وجود اصلا به معرفی خودشان نزدیک نمی‌شد. من هم هر چه در حوزه جنگ می‌گفتم و اگر اسمی می‌گفتم یا به خاطره‌ای اشاره می‌کردم در حد یک دقیقه عنوان می‌کرد و به نظر می‌رسید که در سلوک ایشان این بود که نخواهد خودش را ثبت کند.

چنانچه نه تنها خود زندگینامه نوشت نداشت بلکه توصیف و معرفی هم از خویش نداشت و خیلی خودش را فراموش کرده و مسائل جنگ را هم مطرح نمی‌کرد. گاه به نظرم می‌آمد اگر بخواهم مطالبی را در این حوزه از ایشان بپرسم احتمال دارد ناراحت هم بشود.

درواقع من این‌گونه فهمیدم که او حتی فیض و رتبه و مقامی را که به دست آورده و با این جانبازی و مشقاتی که در طول این یک‌سال متحمل می‌شود نمی‌خواهد بیان کند تا دست‌کم تسکینی برای خودش باشد که به‌هرحال از اجر و ارج زحمتی که کشیده و این افتخاری که بدست آورده را با گفتن و توضیح دادن چه بسا باطل نکند.

منبع: کتاب نبیل (یادنامه اسوه صبر و استقامت سردار شهید جانباز مجید نبیل)

پوستر سالروز شهادت شهید «سلیمانی»

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده