خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
نوید شاهد - گوزل الماسی مادر شهید «نادر مولایی» می‌گوید: «نادر در سن 5 سالگی به من می‌گفت: می‌خوام روزه بگیرم، اما من اجازه نمی‌دادم. می‌گفتم: در این سن چه روزه‌ای می‌خواهی بگیری. او هم به خاطر اینکه ناراحت نشوم، بدون سحری روزه گرفت.» در ادامه مصاحبه تصویری با مادر شهید «نادر مولایی» را در نوید شاهد می‌بینید.

اولین روزه نادر در سن 5 سالگی بود!

به گزارش نوید شاهد شهرستان‌های استان تهران، شهید نادر مولایی، یادگار «یدالله» و «گوزل» دهم خرداد ماه سال 1347 در شهرستان خلخال چشم به جهان گشود. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. شغلش آزاد بود. ازدواج کرد و به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت و در مهران توسط نیروهای عراقی مجروح شد. سرانجام ششم دی ماه سال 1379 در بیمارستان ساسان تهران بر اثر عوارض ناشی از آن به شهادت رسید. پیکر وی را در بهشت فاطمه شهر قدس تابعه شهرستان شهریار به خاک سپردند.

بیشتر بخوانید: «شهید نادر مولایی» را میشناسید؟ 

گوزل الماسی مادر شهید «نادر مولایی» می‌گوید: نادر خیلی خیلی مهربان بود. وقتی به سن تکلیف نرسیده بود تو شرایط سخت شهرستان، روزه می‌گرفت. با همان زبان روزه کار کشاورزی انجام می‌داد و با همان زبان روزه به خانه بر می‌گشت. هر جا پشت کسی حرفی زده می‌شد، ناراحت می‌شد اعتراض می‌کرد می‌گفت: این کار گناه دارد، غیبت نکنید.

این مادر شهید ادامه داد: این پسر همیشه قرآن میخواند. نادر در سن 5 سالگی به من می‌گفت: می‌خوام روزه بگیرم، اما من اجازه نمی‌دادم. می‌گفتم: در این سن چه روزه‌ای می‌خواهی بگیری.او هم به خاطر اینکه ناراحت نشوم، بدون سحری روزه گرفت.

مادر شهید افزود: نادر وقتی از بیرون می آمد سر سفره برای غذا نمی نشست تا من و پدرش بیاییم و بنشینیم. منتظر می‌نشست تا ما غذا را شروع کنیم و بعد خودش شروع می‌کرد. نادر وقتی به تهران برای کار پیش دایی‌اش رفت. پولی که کار می‌کرد را با خودش می‌آورد و به پدرش می‌داد. بعد به من می‌گفت: مادر این پول برای شما و باباست، اما پول را به دست بابا دادم.

آمار بازدید : 7

انتهای پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده