گر مردِ رهی میان خون باید رفت
به گزارش نوید شاهد، خبرنگار شهید«سیدمحمود سیدعلوی» فرزند«سید حسین»، سال 1337 در مشهد دیده به جهان گشود. این شهید والامقام، 16 دیماه 1359 به فیض شهادت نائل آمد. بخشهایی از وصیتنامه شهید سیدعلوی را میخوانیم.
الله الله فيِ الجِْهَادِ بأِمَْوَالكُِمْ وَ أنَفْسُِكُمْ وَ ألَسِْنتَكُِمْ فيِ سَبيِلِ الله
اوج الوهيت خدایی را به وسيله شهادت از طريق جهاد با اموال و انفس و زبان میتوان يافت.
كمالى كه هر انسان پوينده در راه رسيدن به آن زندگى سراسر (كبد) خود را بايد از توشهاى شسته و نوشكفته پركند و نگرانى از گذشتههاى خطا گونه خود را با اميدهاى شفابخش آيندهاش هموار سازد. اين گونه رفتن، نه تنها به پوسيدن نمیماند، كه فطرت را به زنجير اختيار و به مسير اقتدار و توانایی انداخته است، پس در اين هنگام قسم به آن اسبان چابكى كه در گرد و غبار زندگى و به صبحگاهان بالندگى نفس زنان جرقه میزايند و همچون چابكان هميشه سوار در ميان سپاه دشمن فرود میآيند كه شهادت خود يک طريق است،
طريقى فراتر از خيال آدمى، طريقى فراتر از بافت و پندار هر انسان كه بر كنج معبد خزيدن آغازيده است. طريقى درست بر اساسى صحيح، فكرى بلند، انديشهاى فرا، و آنچه كه از پايگاه عرفان، نفس سركش را به خواهش و آرامش وا میدارد.
بر آن حضيضين انديشهها كه بنگرى، هيچگاه آرمانى برايش نخواهى يافت، و اگر بيابى كاذب است. آنچه كه بر بعضى از افكار روا گرديده و با اصرار به هوى میرسد، كه چه بسا نقطه نظر ما با نكته سنجى به آخرين مرحله هدف هم برسد، هدفى كه فقط سبيلالله را ستايش باشد و خدا را، خدا را، درباره جهاد به مال و جان و زبان خود در راه خدا. چقدر دوست داشتيم كه چنين میشديم و بر اين كوره راه نمیمانديم و در آن طغيان وسيع میپروازيديم كه به طور قطع انتهايش شهادت و فلاح بعد از كسب صلاح خواهد بود. نشستن و با چشمان كمسو و گوشهاى ناشنوا به انتظار ايستادن، به تجربه ثابت كرده است كه همچنان ماندن است و به عنوان يک معيار چه خوب گفته است:
گر مردِ رهى، ميان خون بايد رفت
از پاى فتاده سرنگون بايد رفت
تو پاى در راه نه و هيچ مپرس
خود راه بگويدت كه چون بايد رفت
آنچه او گفته، مولايم سرایيده است كه:
غور و بصيرت چگونه در اين مهلكه كارساز و دمپرداز است،
از يک ايدئولوژى سخن به ميان میآيد،
و آن رفتن براى رهانيدن!
اما چگونه رفتن؟
رفتنى در فرياد نشسته و ايستاده!
شهيد و شاهد!
در خون و در كلام!
فارغ از هر گونه دستبند و پاگير به عنوان مال!
او نشست و ايستاد و شاهدگونه به يارى طلبيد و به نصرت فرا خواند و چنين شد كه نكوهشگران خوابيدند و ديگران به پرواز درآمدند كه بر آنها مبارک باد؛ بر ما هم اینچنين باد!
والسلام.
سيدمحمود سيدعلوی