حجتالاسلام ابوترابیفرد: سید آزادگان ایثار مادی و معنوی را با هم داشت
به گزارش نوید شاهد به نقل از پایگاه خبری حوزه هنری، این مراسم با حضور و خاطرهگویی مهدی چمران،آزاده بیژن کیانی و محمدحسن ابوترابیفرد برادر زندهیاد حجتالاسلام سید علی اکبر ابوترابیفرد از فرازهای گوناگون زندگی حجتالاسلام سید علی اکبر ابوترابیفرد برگزار شد.
مهدی چمران در شب خاطره ۳۲۴ به روایت سالهای حضور وی در جبهههای هشت سال دفاع مقدس و همرزمی با زندهیاد ابوترابیفرد پرداخت. وی در خاطرهای از این آزاده و مجاهد انقلابی گفت: هنگامی که به همراه شهید چمران به منطقه «دب حردان» رفته بودیم متوجه درخششهای مرحوم ابوترابیفرد در آن منطقه شدیم. رشادتهای ابوترابیفرد در این منطقه در سوگنامهای به قلم شهید چمران برای آن مرحوم هم نوشته شده است.
چمران در مورد فتح قلههای الله اکبر و تلاشهای زندهیاد ابوترابیفرد گفت: الله اکبر نام کوهی است در محدوده شهرستان دشت آزادگان که در فاصله ۱۰ کیلومتری شمال سوسنگرد و در نزدیکی بستان قرار دارد و ۷ کیلومتر طول و بین ۳۰۰ تا ۵۰۰ متر عرض دارد و مرتفع ترین تپه آن ۵۵ متر از سطح زمین ارتفاع دارد و بعد از ارتفاعات میشداغ مرتفعترین عارضه دشت آزادگان محسوب میشود.
وی افزود: این قلهها اهمیت زیادی برای نیروهای ما داشت چرا که دشمن با اشغال آن توانسته بود فشار حداکثری را برای سقوط سوسنگرد ایجاد کند. مرحوم ابوترابیفرد بار دیگر در این منطقه نیز نقش مهمی در فتح قلههای اللهاکبر داشت. چرا که برای فتح این قلهها نیاز به شناسایی داشت و ابوترابی یکی از چهار نیرویی بود که برای این کار آماده و اقدام کرد.
چمران ادامه داد: متاسفانه در این عملیات تیم شناسایی ما به همراه ابوترابی اسیر شدند که البته در ابتدا تصور میشد که شهید شدند.
وی افزود: اکثرا نمیدانستند که ابوترابی روحانی است و خودش هم نمیخواست که کسی از این موضوع مطلع شود. این مجاهد انقلابی اخلاص بسیاری در کارهایش داشت و بسیار دوستداشتنی و مورد علاقه دیگر نیروهای ما بود.
*شهید چمران سوگنامهای در رثای مرحوم ابوترابی نوشت
برادر شهید مصطفی چمران ادامه داد: پس از جستوجوی ما برای یافتن اثری از ابوترابی در قلههای اللهاکبر احتمال بسیار بر شهادت ایشان بود در نتیجه شهید چمران سوگنامهای در رثای ایشان مینویسد.
وی در پایان گفت: شهید چمران در بخشی از این سوگنامه دستنویس خود برای ابوترابی چنین نوشته است: « من شهادت می دهم سید علی اکبر ابوترابی با همه وجود خود، در راه خدا و اعتلای اسلام و پیروزی انقلاب و شکست جبهه کفر تا آخرین رمق حیات خود جنگید تا در آغوش شهادت فرو رفت.
من شهادت می دهم که عالی ترین نمونه پاکی و تقوا و عشق و محبت و شجاعت و فداکاری بود و روح بلند و ایمان کوه آسا و اراده فولادین او آن چنان از وجودش تشعشع می کرد که همه محیط را روشن می نمود و رزمندگان تحت فرمانش، جذب و محو وجودش شده بودند و پروانه وار به دور شمع وجودش می گشتند و می سوختند.
من شهادت می دهم که او اولین کسی بود که با همراهی گروه چریکی خود، وارد دب حردان معروف شد و ضربات سختی به دشمن زد که بالاخره او را وادار به عقب نشینی کرد.
من شهادت میدهم که راز و نیاز شبانهاش با خدا و نماز صبحگاهش و دعا و استغفار و سخنان آتشین قبل از عزیمت به نبرد آن قدر سوزانگیز و عمیق و خالصانه بود که همه ما را منقلب مینمود و در روح دوستانش آتشفشان به پا میکرد.
من شهادت می دهم، هم رزمانش شهادت می دهند، زمین و آسمان بلند و ستارگان قلههای اللهاکبر شهادت می دهند که سید علی اکبر ابوترابی در منطقه اهواز، با همه وجودش شب و روز در را ه خد ا علیه طاغوت، کفر و جهل مبارزه نمود و در یک مأموریت خیلی خطرناک، بدون ذره ای ترس و وحشت، به قلب دشمن نفوذ کرد و حماسه ناگفتنی از خود به یادگار گذاشت و با کفن خونین در اوج افتخار و شهادت به لقای پروردگار خود نائل آمد.
خدایا تو که زود نیکان را به سوی خود می بری و ما را از نعمت وجودشان محروم می کنی، تو میدانی که او چگونه مردی بود و با دوستان هم رزمش چگونه رفتار می کرد و رزمندگان تحت فرماندهیاش تا چه اندازه او را دوست می داشتند و بعد از شهادت او میخواستند دیوانهوار به جبهه دشمن حمله کنند، بکشند تا کشته شوند و هرچه زودتر کنار مرشد و فرمانده خود ابوترابی آرام بگیرند.»
*نه تنها اسرا بلکه بعثیها هم عاشق سید آزادگان شده بودند
در ادامه این مراسم بیژن کیانی از آزادگان هماردوگاهی مرحوم ابوترابیفرد با ارائه چند خاطره کوتاه از آن مرحوم به تاثیر شخصیتی وی بر دیگران پرداخت. وی در یکی از خاطرات خود گفت: در اردوگاه تکریت ۵ مسئول شکنجه اسرای ایرانی جوانی به نام «کاظم عبدالامیر مزهر النجار» معروف به کاظم عبدالامیر بود. او کینه خاصی نسبت به اسرای ایرانی داشت. انگار مقصر همه مشکلات خود را اسرای ایرانی میدانست!
وی افزود: در این میان آقای ابوترابی را بیشتر اذیت میکرد. او میدانست آقای ابوترابی فرمانده و روحانی انقلابی است، از این رو ضربات کابلی که نثار آن مجاهد میکرد، شدت بیشتری نسبت به دیگر اسرا داشت، اما هیچگاه مرحوم ابوترابی شکایت نکرد و همواره به او احترام میگذاشت! کاظم از هر فرصتی برای شکنجه روحی، روانی و جسمی اسرا به ویژه آقای ابوترابی استفاده میکرد.
کیانی ادامه داد: کاظم عبدالامیر شیعه بود. پس از مدتی رفتارهایش با سید تغییر کرد و ما شاهد همراهی کاظم با ایشان بودیم. از مرحوم ابوترابی پرسیدیم که موضوع چیست و ایشان گفتند از آنجایی که کاظم شیعه است و میداند من روحانی هستم برای پرسشهای شرعی خود نزد من میآید.
وی ادامه داد: جز اخلاص ابوترابی و اتصال او به منبع پاک ذات اللهی هیچ چیز دیگری نمیتوانست موجب انسانیت و اخلاق نیکو ایشان باشد.
*ابوترابی فرهنگ اسلام محمدی را ارتش بعثی عراق صادر کرد
۳۲۴اُمین برنامه شب خاطره حوزه هنری با رونمایی کتاب خودنوشت خاطرات آزاده سرافراز استان خراسان شمالی «علیرضا محمودیمظفر» با عنوان «سلام آقا سید» نیز همراه بود. محمودی مظفر که در این مراسم حضور داشت در سخنانی کوتاه گفت: به پنج سال در اسارت بودم. پدر و مادرم در طول این سالها دلتنگیهای بسیاری داشتند و همسرم بسیار صبوری کردند و سختی کشیدند. یکی از روزهای جمعه این سالهای اسارت در بجنورد اسرای عراقی را برای اقامه نماز جمعه به میان جمعیت آورده بودند. پدرم این را تعریف میکرد و میگفت:« آن روز خیلی به یاد تو بودم و دلم میخواست یکی از این اسرای عراقی را به جای تو حسابی در آغوش بکشم و ببوسم، اما هرچه تلاش کردم محافظان این اجازه را ندادند.»
محمودیمظفر که در یکی از آسایشگاههای اردوگاههای بعثی به همراه مرحوم ابوترابی اسیر بوده است ادامه داد: مرحوم ابوترابی با رفتارهایی که منشا اسلام ناب محمدی داشت دل اسرای ایرانی در اردوگاه تکریت که هیچ بلکه دل بعثیها را نیز به دست آورده بود. وی با چنین رفتاری فرهنگ پاک اسلام محمدی را به قلب ارتش بعثی عراق صادر میکرد.
*سید آزادگان ایثار مادی و ایثار معنوی را با هم داشت
محمدحسن ابوترابیفرد امام جمعه موقت تهران و برادر زندهیاد سید علی اکبر در این مراسم خاطراتی در مورد این مجاهد انقلابی گفت. در بخشی از این خاطرات، امام جمعه موقت تهران در توصیف برادر خود گفت: حیات برادرم خلاصهای از خدمت به انسان است. او خدمت به انسان و مراتب انسانیت را در دستور کار داشت. خدمت او برای فراهم کردن زمینه هدایت انسانها به آنها خدمت میکرد.
وی در ادامه با اشاره به روحیه ایثارگری مرحوم ابوترابی گفت: پدرم مبلغی برای کمک به آغاز زندگی متاهلی به اخوی داد. همزمان با این ایام شخصی برشکسته شد و به دلیل بدهی به زندان افتاد. میزان بدهی با میزان کمک پدرم به اخوی برابر بود که مرحوم علیاکبر تمام آن مبلغ را در اختیار آن خانواده قرار داد تا سرپرستشان در زندان به سر نبرد.
امام جمعه موقت تهران در مورد شجاعت زندهیاد ابوترابیفرد و اقدامات وی در پیگیری احقاق حقوق مردم مظلوم فلسطین گفت: پس از جنگ ۶ روزه اعراب با رژیم صهیونیستی در سال ۱۹۴۷ به همراه اخوی و همسر ایشان عازم مکه مکرمه شدیم. اخوی پیش از این سفر به خدمت امام رفته بود و در پی این دیدار با چمدان بزرگی که روی سقف اتوبوس قرارش داده بودیم سفر را آغاز کردیم.
وی افزود: در این سفر زمینی ایست بازرسیهای ماموران سعودی بود که نگرانی را برای اولین بار در چهره اخوی به دلیل وجود اعلامیههای پیام امام در آن چمدان میدیدم. او تنها به دلیل مسئولیتی که نسبت به امنیت من و همسرش در این سفر داشت نگران بود در غیر اینصورت اگر تنها بود بدون هیچ واهمهای به سفر ادامه میداد.
ابوترابیفرد در ادامه گفت: اخوی در آن سالهای جوانی برای خدمت به مردم مظلوم فلسطین خود را در خطر شدیدی قرار میدهد تا پیام امام را با ترفندهای گوناگون به دست حجاج طی مراسم حج تمتع آن سال برساند.
۳۲۴اُمین برنامه شب خاطره حوزه هنری با موضوع فرازهایی از زندگی حجتالاسلام سید علی اکبر ابوترابیفرد با عنوان «پاسیاد پسر خاک» ۶ خردادماه با حضور محمدمهدی دادمان رئیس حوزه هنری انقلاب اسلامی، اکرم صدیقی رئیس حوزه هنری استان خراسان شمالی و جمع محدودی از مدیران حوزه هنری و آزادگان هشت سال دفاع مقدس برگزار شد. این برنامه به صورت زنده از اپلیکشین حوزه هنری و صفحه اینستاگرام شب خاطره حوزه هنری نیز پخش شد.